سفارش تبلیغ
صبا ویژن

**مهد علم ایران و ایرانی**

خطبه 226 تا 240

خطبه شماره226

و من خطبه له علیه السلام [4] فی التنفیر من الدنیا[5] دار بالبلاء محفوفه ، و بالغدر معروفه ، لا تدوم احوالها ، و لا یسلم نزالها [6] احوال مختلفه ، و تارات متصرفه ، العیش فیها مذموم ، [7] والامان منها معدوم ، و انما اهلها فیها اغراض مستهدفه ، [8] ترمیهم بسهامها ، و تفنیهم بحمامها [9] واعلموا عباد الله انکم و ما انتم فیه من هذه الدنیا علی سبیل من قد مضی قبلکم ، [10] ممن کان اطول منکم اعمارا ، و اعمر دیارا ، و ابعد آثارا ، [11] اصبحت اصواتهم هامده ، و ریاحهم راکده ، [12] و اجسادهم بالیه ، و دیارهم خالیه ، و آثارهم عافیه فاستبدلوا بالقصور المشیده ، [13] و النمارق الممهده ، الصخور والاحجار المسنده ، [14] والقبور اللاطئه الملحده ، التی قد بنی علی الخراب فناؤها [1] و شید بالتراب بناؤها ، فمحلها مقترب ، [2] و ساکنها مغترب ، بین اهل محله موحشین ، و اهل فراغ متشاغلین ، [3] لا یستانسون بالاوطان ، و لا یتواصلون تواصل الجیران ، علی ما بینهم من قرب الجوار ، و دنو الدار [4] و کیف یکون بینهم تزاور ، و قد طحنهم بکلکله البلی ، و اکلتهم الجنادل و الثری [5] و کان قد صرتم الی ما صاروا الیه ، وارتهنکم ذلک المضجع [6] وضمکم ذلک المستودع فکیف بکم لو تناهت بکم الامور ، [7] و بعثرت القبور : [[ هنالک تبلو کل نفس ما اسلفت ، [8] و ردوا الی الله مولاهم الحق ، و ضل عنهم ما کانوا یفترون ] ]

ترجمه

[4] از خطبه های امام ( ع ) که در تنفر از زرق و برق دنیا ایراد فرموده [5] [ دنیا ] سرائی است که بلاها آن را احاطه کرده و به بی وفائی و مکر معروف است حالاتش یکنواخت نمی ماند و ساکنانش ایمن نیستند . [6] احوالش گوناگون و حالاتش گذرنده زندگی در آن مذموم [7] و امنیت در آن غیر ممکن است اهل آن همواره هدف تیرهای بلا هستند [8] که مرتبا به سوی آنها پرتاب می شود و با مرگ نابودشان می سازد . [9] ای بندگان خدا بدانید شما و آنچه در آن از این دنیا هستید در همان راهی قرار دارید که پیشینیان شما بودند [10] همانها که عمرشان از شما طولانی تر و سرزمینشان آبادتر و آثارشان از شما بیشتر بود [11] ناگاه صداهایشان خاموش نیروها و حرکتهاشان راکد [12] اجسادشان کهنه سرزمینشان خالی و آثارشان مندرس گردید قصرهای بلند و محکم [13] و بساط عیش و پشتیهای نرم و راحت آنها به سنگ و آجر و لحدهای گورستان تبدیل شد [14] همان گورهائی که بنای آن بر خرابی گذارده شده [1] و با خاک آن را محکم کرده اند محل قبرها به هم نزدیک [2] و ساکنان آنها از هم غریب و دور در میان محله وحشت زدگان و فارغ بالهای گرفتار و مشغول قرار دارند . [3] با وطنهای خود انس نمی گیرند و همچون همسایگان با هم ارتباطی ندارند با اینکه به هم نزدیکند و خانه هایشان در کنار هم قرار دارد [4] چگونه می توانند با هم دیدار کنند در حالی که فنا و فرسودگی با سینه خود آنها را در هم کوبیده و سنگ و خاکها آنان را خورده اند . [5] در پیش خود مجسم سازید که شما نیز مانند آنها خواهید شد و در گرو همان قبر [6] و در دل همان ودیعه گاه قرار خواهید گرفت . چگونه خواهید بود آنگاه که امور پایان پذیرد [ و دوران برزخ تمام شود ] [7] مردگان از قبرها برخیزند آنجا است که هر کس از آنچه از پیش فرستاده آگاه می شود [8] و به سوی خداوند که مولا و سرپرست همگان است باز می گردند و افتراها و سخنهای نابجائی که در دنیا دست آویزشان بود به دردشان نمی خورد

خطبه شماره 227

و من دعاء له علیه السلام [9] یلجا فیه الی الله لیهدیه الی الرشاد[10] اللهم انک آنس الانسین لاولیائک ، و احضرهم بالکفایه للمتوکلین علیک [11] تشاهدهم فی سرائرهم ، و تطلع علیهم فی ضمائرهم ، [12] و تعلم مبلغ بصائرهم فاسرارهم لک مکشوفه ، [13] و قلوبهم الیک ملهوفه ان اوحشتهم الغربه آنسهم ذکرک ، [14] و ان صبت علیهم المصائب لجوؤا الی الاستجاره بک ، [15] علما بان ازمه الامور بیدک ، و مصادرها عن قضائک [1] اللهم ان فههت عن مسالتی ، او عمیت عن طلبتی [2] فدلنی علی مصالحی ، و خذ بقلبی الی مراشدی ، فلیس ذلک بنکر من هدایاتک ، [3] و لا ببدع من کفایاتک [4] اللهم احملنی علی عفوک ، و لا تحملنی علی عدلک

ترجمه

[9] از دعاهای امام ( ع ) که در آن از خداوند تقاضای هدایت به خیر وسعادت می کند [10] پروردگارا تو برای دوستانت مانوس ترین مونس هائی و برای توکل کنندگانت بهترین برطرف کننده [11] مشکلات درون دل آنان را می دانی و از اسرار ضمیرشان آگاهی [12] و از اندازه دید چشمانشان باخبری اسرار آنها برایت مکشوف [13] و قلوبشان به تو متوجه است و اگر غربت آنان را به وحشت اندازد یاد تو مونس تنهائی آنهاست [14] و اگر مصائب و مشکلات بر آنان فروبارد به تو پناه می آورند [15] چه اینکه می دانند زمام امور به دست تو است و سرچشمه آنها به فرمان تو [1] پروردگارا اگر از بیان خواسته خود عاجز شوم و یا در پیداکردن راه و رسم درخواست خود نابینا گردم [2] تو مرا بر مصالح خویش راهنمائی کن و قلبم را به سوی آنچه رشد و صلاح من است رهبری فرما که این کار از هدایتهای تو به دور نیست [3] و برآوردن چنین خواسته هائی برای تو تازگی ندارد .[4] پروردگارا با عفو و بخشش خود با من رفتار کن نه با عدل و دادگریت

خطبه شماره 228

و من کلام له علیه السلام [5] یرید به بعض اصحابه [6] لله بلاء فلان ، فلقد قوم الاود ، و داوی العمد ، [7] و اقام السنه ، و خلف الفتنه ذهب نقی الثوب ، قلیل العیب [8] اصاب خیرها ، و سبق شرها ادی الی الله طاعته ، واتقاه بحقه [9] رحل و ترکهم فی طرق متشعبه لا یتهدی بها الضال ، و لا یستیقن المهتدی

ترجمه

[5] از سخنان امام ( ع ) که به بعضی از اصحابش اشاره می کند . [6] خداوندبه او خیر دهد که کژیها را راست کرد و بیماریها را مداوا نمود [7] سنت را به پاداشت و فتنه را پشت سر گذاشت با جامه ای پاک و کم عیب از این جهان رخت بربست [8] به خیر و نیکی آن رسید از شر و بدی آن رهائی یافت وظیفه خویش را نسبت به خداوند انجام داد و آنچنان که باید از مجازات او می ترسید [9] خود رفت و مردم را بر سر چندراهی باقی گذاشت که نه گمراهان در آن هدایت می یافتند و نه جویندگان هدایت به یقین راه خویش را پیدا می کردند .

خطبه شماره 229

و من کلام له علیه السلام [10] فی وصف بیعته بالخلافه قال الشریف : و قد تقدم بالفاخ مختلفه [11] و بسطتم یدی فکففتها ، و مددتموها فقبضتها ، [12] ثم تداککتم علی تداک الابل الهیم علی حیاضها یوم وردها ، حتی انقطعت النعل ، [1] و سقط الرداء ، و وطی ء الضعیف ، و بلغ من سرور الناس ببیعتهم ایای [2] ان ابتهج بها الصغیر ، و هدج الیها الکبیر ، [3] و تحامل نحوها العلیل ، و حسرت الیها الکعاب

ترجمه

[10] از سخنان امام ( ع ) پیرامون بیعت مردم با او در امر خلافت شریف رضی می گوید : نظیر این سخن با تعبیرهای دیگری قبلا گذشت . [11] شما [ برای بیعت ] دستم را گشودید و من بستم . شما آن را به سوی خود کشیدید و من آن را برگرفتم [12] پس از آن همچون شتران تشنه که روز وعده آب به آبخورگاه حمله کنند و به یکدیگر پهلو زنند به گردم ریختید آنچنانکه بند کفشم پاره شد [1] عبا از دوشم افتاد و ضعیفان پایمال گردیدند سرور و خوشحالی مردم آن روز به خاطر بیعت با من چنان شدت داشت [2] که کودکان به وجد آمده و پیران خانه نشین [3] با پای لرزان خود برای دیدار منظره این بیعت به راه افتاده بودند بیماران برای مشاهده بر دوش افراد سوار شده و دوشیزگان نو رسیده [ بر اثر عجله و شتاب ] بدون نقاب در مجمع حاضر شده بودند

خطبه شماره 230

و من خطبه له علیه السلام [4] فی مقاصد اخری [5] فان تقوی الله مفتاح سداد ، و ذخیره معاد ، و عتق من کل ملکه ، [6] و نجاه من کل هلکه بها ینجح الطالب ، و ینجو الهارب ، و تنال الرغائب [7] فضل العمل [8] فاعملوا والعمل یرفع ، و التوبه تنفع ، و الدعاء یسمع ، والحال هادئه والاقلام جاریه [9] و بادروا بالاعمال عمرا ناکسا ، [10] او مرضا حابسا ، او موتا خالسا فان الموت هادم لذاتکم ، [11] و مکدر شهواتکم ، و مباعد طیاتکم زائر غیر محبوب ، [12] و قرن غیر مغلوب ، و واتر غیر مطلوب قد اعلقتکم حبائله ، [13] و تکنفتکم غوائله ، و اقتصدتکم معابله [14] و عظمت فیکم سطوته ، و تتابعت علیکم عدوته ، [1] و قلت عنکم نبوته فیوشک ان تغاشکم دواجی ظلله [2] واحتدام علله و حنادس غمراته ، و غواشی سکراته ، [3] و الیم ارهاقه ، و دجو اطباقه ، و جشوبه مذاقه [4] فکان قد اتاکم بغته فاسکت نجیکم ، و فرق ندیکم ، [5] و عفی آثارکم ، و عطل دیارکم ، و بعث وراثکم ، یقتسمون تراثکم ، [6] بین حمیم خاص لم ینفع ، و قریب محزون لم یمنع ، و آخر شامت لم یجزع [7] فضل الجد [8] فعلیکم بالجد والاجتهاد ، والتاهب و الاستعداد ، و التزود فی منزل الزاد [9] و لا تغرنکم الحیاه الدنیا کما غرت من کان قبلکم من الامم الماضیه ، والقرون الخالیه ، [10] الذین احتلبوا درتها ،[11] و اصابوا غرتها و افنوا عدتها ،و اخلقوا جدتها .و اصبحت مساکنهم اجداثا [12] و اموالهم میراثا لا یعرفون من اتاهم ، و لا یحفلون من بکاهم ، [13] و لا یجیبون من دعاهم فاحذروا الدنیا [14] فانها غداره غراره خدوع ، معطیه منوع ، ملبسه نزوع ، [15] لا یدوم رخاؤها ، و لا ینقضی عناؤها و لا یرکد بلاؤها [16] و منها فی صفه الزهاد : کانوا قوما من اهل الدنیا و لیسوا من اهلها ، فکانوا فیها کمن لیس منها ، [1] عملوا فیها بما یبصرون ، و بادروا فیها ما یحذرون ، [2] تقلب ابدانهم بین ظهرانی اهل الاخره [3] و یرون اهل الدنیا یعظمون موت اجسادهم و هم اشد اعظاما لموت قلوب احیائهم

ترجمه

[4] از خطبه های امام ( ع ) پیرامون مسائل گوناگون [5] تقوا و ترس از خداکلید گشایش هر دری است و ذخیره رستاخیز و سبب آزادی از هر گونه بردگی [ شیطان ] [6] و نجات از هر گونه هلاکت در پرتو تقوا طالبان پیروز و فرارگنندگان رهائی می یابند و با آن به هر هدف و آرزوئی می توان رسید [7] ارزش عمل [8] عمل کنید [ تا هنگامی ] عمل [ شما به پیشگاه خدا ] بالا می رود و توبه نفع می بخشد و به دعاهای شما ترتیب اثر داده می شود [ عمل کنید تا زمانی که ] احوال آرام و قلمهای [ فرشتگان برای نوشتن اعمال ] در جریان است [9] به انجام اعمال صالح مبادرت ورزید پیش از آنکه عمرتان پایان یابد [10] یا بیماری مانع گردد و یا تیر مرگ شما را هدف قرار دهد چه اینکه مرگ از بین برنده لذات است [11] و مکدرکننده تمایلات و فاصله افکن میان شما و اهدافتان دیدارکننده ای است دوست نداشتنی [12] حریفی است مغلوب ناشدنی جنایتکاری است تعقیب نکردنی هم اکنون دامهایش بر دست و پای شما آویخته [13] و ناراحتیها و مشکلاتش شما را احاطه نموده تیرهایش شما را هدف قرار داده [14] تسلطش بر شما ع ظیم است و حملاتش پی درپی 000 [1] کمتر ممکن است تیرش به هدف اصابت نکند و ضربه اش کارگر نشود چقدر نزدیک است که سایه های مرگ [2] و شدت دردهای آن و تیرگی بیهوشی ها و ظلمت سکرات [3] و تالمات خروج روح از تن و تاریکی زمان چشم به هم گذاشتن و ناگواری آن شما را فراگیرد . [4] خوب پیش خود مجسم سازید که ناگهان مرگ به شما حمله ور می شود و شما را حتی از گفتن سخن آهسته ساکت می سازد . دوستان مشاورتان را از گردتان پراکنده می کند [5] آثارتان را محو و خانه هایتان را معطل می گذارد وارثان شما را برمی انگیزاند تا ارث شما را تقسیم کنند [6] اینها یا دوستان خاصی هستند که نمی توانند به هنگام مرگ به شما نفعی ببخشند و یا نزدیکان غمزده ای که نمی توانند جلوی مرگ را بگیرند و یا مسروران و شماتت کنندگانی که از مرگ شما غم به خاطر راه نمی دهند [7] تلاش و کوشش [8] با جدیت و کوشش [ در انجام اعمال نیک ] بپردازید برای این سفر آماده شوید و زاد و توشه از این منزل فراوان برگیرید . [9] دنیا شما را مغرور نسازد چنانکه پیشینیان و امتهای گذشته را در اعصار و قرون قبل مغرور ساخت [10] همانها که شیر از پستان دنیا دوشیدند [11] و به غفلتهای آن گرفتار شدند مدت آن را به پایان بردند و تازه های آن را کهنه ساختند . ولی سرانجام مسکنهای آنها گورستان [12] و ثروتهاشان میراث برای دیگران گردید هم اکنون کسی که نزد آنان برود وی را نمی شناسند و به آنها که برایشان می گریند اهمیت نمی دهند [13] و به کسانی که آنان را می خوانند پاسخ نمی گویند . از زرق و برق دنیا برحذر باشید [14] که غدار است و مکار فریبنده است و حیله گر بخشنده ای است منع کننده پوشنده ای است برهنه سازنده [15] آرامش آن بی دوام مشکلاتش بی سرانجام و بلاهایش جاودانی و قطع ناشدنی [16] قسمتی دیگر از این خطبه که در توصیف زاهدان است . آنها گروهی از مردم دنیا بودند اما اهل آن نبودند یعنی در دنیا بودند اما همچون کسانی که در آن نبودند [1] به آنچه درک می کردند عمل می نمودند و از آنچه باید برحذر باشند پیشی می گرفتند [2] آنها جز با کسانی که اهل آخرت بودند نشست و برخاست نداشتند [3] می دیدند که دنیاپرستان مرگ اجساد را بزرگ می شمرند اما اینها مرگ قلبهای زندگان را بزرگتر می دانند

خطبه شماره 231

و من خطبه له علیه السلام [4] خطبها بذی قار ، و هو متوجه الی البصره ، ذکرها الواقدی فی کتاب [[الجمل ] ] : [5] فصدع بما امر به ، و بلغ رسالات ربه ، فلم الله به الصدع [6] و رتق به الفتق ، و الف به الشمل بین ذوی الارحام ، [7] بعد العداوه الواغره فی الصدور ، و الضغائن القادحه فی القلوب

ترجمه

[4] از خطبه های امام ( ع ) این خطبه را امام در ذی قار هنگام حرکت به سوی بصره ایراد فرمود واقدی این خطبه را در کتاب الجمل آورده است . [5] پیامبر ( ص ) برای انجام فرمان خداوند قیام کرد و رسالتهای پروردگارش را ابلاغ نمود به وسیله او شکافهای اجتماعی را پر کرد [6] و فاصله ها را پیوستگی بخشید بین خویشاوندان یگانگی برقرار ساخت [7] بعد از آنکه آتش دشمنی در سینه ها و کینه های برافروخته در دلها جایگزین شده بود .

خطبه شماره 232

و من کلام له علیه السلام [8] کلم به عبد الله بن زمعه ، و هو من شیعته ، و ذلک انه قدم علیه فی خلافته یطلب منه مالا ، فقال علیه السلام : [9] ان هذا المال لیس لی و لا لک ، و انما هو فی ء للمسلمین ، [10] و جلب اسیافهم ، فان شرکتهم فی حربهم ، کان لک مثل حظهم ، [11] و الا فجناه ایدیهم لا تکون لغیر افواههم [ نهج البلاغه م 23 ]

ترجمه

[8] از سخنان امام علیه السلام عبدالله ابن زمعه که از شیعیان آن حضرت بود به هنگام خلافتش نزد امام آمد و از او درخواست مالی کرد امام ( ع ) سخنان ذیل را در پاسخش فرمود : [9] این ثروت نه مال من است و نه از آن تو غنیمتی است مربوط به مسلمانان [10] که با شمشیرهاشان به دست آورده اند اگر تو در نبرد همراهشان بوده ای سهمی همچون سهم آنان داری [11] وگرنه دستچین آنها برای غیر دهان آنان نخواهد بود

خطبه شماره 233

و من کلام له علیه السلام [1] بعد ان اقدم احدهم علی الکلام فحصر ، و هو فی فضل اهل بیت ، ووصف فساد الزمان [2] الا و ان اللسان بضعه من الانسان ، فلا یسعده القول اذا امتنع ، [3] و لا یمهله النطق اذا اتسع و انا لامراء الکلام ، [4] و فینا تنشبت عروقه ، و علینا تهدلت غضونه [5] فساد الزمان [6] واعلموا رحمکم الله انکم فی زمان القائل فیه بالحق قلیل ، [7] و اللسان عن الصدق کلیل ، و اللازم للحق ذلیل اهله معتکفون علی العصیان ، [8] مصطلحون علی الادهان ، فتاهم عارم ، و شائبهم آثم ، [9] و عالمهم منافق ، و قارنهم مماذق لا یعظم صغیرهم کبیرهم ، و لا یعول غنیهم فقیرهم

ترجمه

[1] از سخنان امام ( ع ) این سخن را امام هنگامی فرمود که جعده بن هبیره نتوانست در منبر سخن بگوید . این سخن در باره فضائل اهل بیت ( ع ) و اوضاع نابسامان عصر او می باشد [2] آگاه باشید زبان پاره گوشتی است از این پیکر انسان هرگاه آمادگی در انسان نباشد زبان هم یارای نطق ندارد [3] و به هنگام آمادگی نطق مهلتش نمی دهد ما فرمانروایان سخنیم [4] و رگ و ریشه آن در میان ما استوار و محکم شده و شاخه هایش بر ما سایه افکنده است [5] فساد زمان [6] خدای شما را رحمت کند بدانید در زمانی قرار گرفته اید که گوینده حق کم است [7] و زبان از گفتار راست عاجز و گنگ و حق جویان خوارند مردمش همدم گناه [8] و همگام سستی و تنبلی اند جوانانشان بداخلاق بزرگسالانشان گنهکار [9] عالمشان منافق و دوستان در دوستی خیانتکارند . نه کوچکشان بزرگسال را احترام می کنند : و نه ثروتمندشان زندگی مستمندانشان را تکفل می نماید

خطبه شماره 234

و من کلام له علیه السلام [10] روی ذعلب الیمامی عن احمد بن قتیبه ، عن عبد الله بن یزید ، عن مالک بن دحیه ، قال : کنا عند امیرالمؤمنین علیه السلام ، و قد ذکر عنده اختلاف الناس فقال : [11] انما فرق بینهم مبادی ء طینهم ، و ذلک انهم کانوا فلقه من سبخ ارض و عذبها ، [1] و حزن تربه و سهلها ، فهم علی حسب قرب ارضهم یتقاربون ، [2] و علی قدراختلافها یتفاوتون ، فتام الرواء ناقص العقل ، [3] و ماد القامه قصیر الهمه ، و زاکی العمل قبیح المنظر ، [4] و قریب القعر بعید السبر ، و معروف الضریبه منکر الجلیبه [5] و تائه القلب متفرق اللب ، و طلیق اللسان حدید الجنان

ترجمه

[10] از سخنان امام علیه السلام ذعلب یمانی از احمدبن قتیبه ازعبدالله بن یزید از مالک بن دحیه نقل می کند که : خدمت امیرمؤمنان ( ع ) بودیم درآنجا سخن از تفاوتهای مردم به میان آمد امام ( ع ) فرمود : [11] آنچه بین آنها تفاوت به وجود آورده آغاز سرشت آنها است چه اینکه آنها از قطعه ای از زمین شور و شیرین [1] سفت و سست ترکیب یافته اند و بر حسب نزدیک بودن خاکشان با هم نزدیکند [2] و به مقدار فاصله خاکشان با یکدیگر متفاوتند افراد خوش منظر [ غالبا ] سست عقلند [3] بلندقدان کم همت پاکیزه عملان بدمنظرند [4] و کوتاه قدان خوشفکر و عمیقند آنها که نهادی پاک دارند اعمالشان نیز پاک است [5] کسانی که عقلشان حیران است افکارشان پراکنده است و سخنوران قوی القلب اند .

خطبه شماره 235

و من کلام له علیه السلام [6] قاله و هو یلی غسل رسول الله ، صلی الله علیه و آله ، و تجهیزه :[7] بابی انت و امی یا رسول الله لقد انقطع بموتک مالم ینقطع بموت غیرک [8] من النبوه والانباء و اخبار السماء خصصت حتی صرت مسلیا عمن سواک ، [9] و عممت حتی صار الناس فیک سواء و لولا انک امرت بالصبر [10] و نهیت عن الجزع ، لانفدنا علیک ماء الشؤون [11] و لکان الداء مماطلا والکمد محالفا ، و قلا لک [12] ولکنه ما لا یملک رده ، و لا یستطاع دفعه بابی انت و امی اذکرنا عند ربک ، واجعلنا من بالک

ترجمه

[6] از سخنان امام علیه السلام این سخن را هنگامی که پیامبر ( ص ) راغسل می داد و او را برای دفن مهیا می ساخت فرموده است . [7] پدر و مادرم فدایت ای پیامبر خدا با مرگ تو چیزی قطع شد که با مرگ دیگری قطع نگشت [8] و آن نبوت و اخبار و آگاهی از آسمان بود . مصیبت تو این امتیاز را دارد که از ناحیه ای تسلی دهنده است یعنی پس از مصیبت تو دیگر مرگها اهمیتی ندارد [9] و از سوی دیگر این یک مصیبت همگانی است که عموم مردم به خاطر تو در سوگند . اگر نبود که امر به صبر و شکیبائی فرموده ای [10] و از بیتابی نهی نموده ای آنقدر گریه می کردم که اشکهایم تمام شود [11] و این درد جانکاه همیشه برای من باقی بود و حزن و اندوهم دائمی و تازه اینها در مصیبت تو کم بود [12] اما حیف نمی توان مرگ را بازگرداند و آن را دفع نمود . پدر و مادرم فدایت باد ما را در پیشگاه پروردگارت یاد کن و ما را هرگز فراموش منما

خطبه شماره 236

و من کلام له علیه السلام [1] اقتص فیه ذکر ما کان منه بعد هجره النبی صلی الله علیه و آله ثم لحاقه به : [2] فجعلت اتبع ماخذ رسول الله صلی الله علیه و آله فاطا ذکره ، حتی انتهیت الی العرج [3] قال السید الشریف رضی الله عنه فی کلام طویل : قوله علیه السلام : [[ فاعطا ذکره ] ] ، من الکلام الذی رمی به الی غایتی الایجاز و الفصاحه ، اراد انی کنت اعطی خبره صلی الله علیه و آله من بدء خروجی الی ان انتهیت الی هذا الموضع ، فکنی عن ذلک بهذه الکنایه العجیبه

ترجمه

[1] از سخنان امام ( ع ) که پیرامون حوادث بعد از هجرت پیامبر ( ص ) و ملحق شدنش به آن حضرت بحث می کند [2] خود را در همان راهی قرار دادم که پیامبر ( ص ) رفته بود همه جا در سراغش بودم و در گذرگاههای یادش قدم می زدم تا اینکه به منزلگاه عرج رسیدم . [3] این سخن از یک کلام طولانی از آن حضرت گرفته شده است . سیدرضی می گوید : جمله فاطا ذکره . [ در گذرگاههای یاد او قدم می زدم ] از سخنانی است که در نهایت ایجاز و اختصار و فصاحت است و منظور امام ( ع ) این است که خبر پیامبر ( ص ) از ابتداء حرکت تا پایان مسیر به من داده می شد امام از این معنی با آن کنایه عجیب یاد کرده است

خطبه شماره 237

و من خطبه له علیه السلام [4] فی المسارعه الی العمل [5] فاعملوا و انتم فی نفس البقاء ، و الصحف منشوره ، [6] و التوبه مبسوطه ، والمدبر یدعی ، والمسی ء یرجی ، قبل ان یخمد العمل ، [7] و ینقطع المهل ، و ینقضی الاجل ، و یسد باب التوبه ، و تصعد الملائکه [8] فاخذ امرؤ من نفسه لنفسه ، و اخذ من حی لمیت ، و من فان لباق ، و من ذاهب لدائم [9] امرؤ خاف الله و هو معمر الی اجله ، و منظور الی عمله [10] امرؤ الجم نفسه بلجامها ، و زمها بزمامها ، فامسکها بلجامها عن معاصی الله ، و قادها بزمامها الی طاعه الله

ترجمه

[4] از خطبه های امام ( ع ) که یارانش را در آن به تسریع مبارزه دربرابر شورشیان جمل دعوت می کند [5] حال که در متن زندگی و حیات هستید به عمل پردازید پرونده ها باز [6] بساط توبه گسترده فراریان از اطاعت خدا به سوی آن خوانده می شوند بدکاران امید بازگشت و پاک شدن دارند پیش از آنکه چراغ عمل خاموش گردد [7] مهلت قطع شود اجل پایان گیرد در توبه بسته شود و فرشتگان به آسمان روند [ سخت بکوشید و فرصت را غنیمت بشمرید ] [8] هر انسانی باید برای خویش از خویشتن و از حیاتش برای پس از مرگش از جهان فانی برای جهان باقی و از این سفرش برای اقامتگاه آخرتش توشه برگیرد . [9] و نیز انسان باید در تمام طول عمر از خدا بترسد زیرا به او مهلت عمل داده است [10] و همچنین انسان باید نفس سرکش را زمام کند و آن را از طغیان نگاه دارد و از همین راه او را از نافرمانی به اطاعت خداوند بکشاند

خطبه شماره 238

و من کلام له علیه السلام [1] فی شان الحکمین و ذم اهل الشام [2] جفاه طغام ، و عبید اقزام ، جمعوا من کل اوب ، [3] و تلقطوامن کل شوب ، ممن ینبغی ان یفقه و یؤدب ،و یعلم و یدرب ، [4] و یولی علیه ویوخذ علی یدیه [5] لیسوا من المهاجرین والانصار ، و لا من الذین تبوؤوا الدار والایمان [6] الا و ان القوم اختاروا لانفسهم اقرب القوم مما تحبون ، [7] و انکم اخترتم لانفسکم اقرب القوم مما تکرهون [8] و انما عهدکم بعبد الله ابن قیس بالامس یقول : [9] [[ انها فتنه ، فقطعوا اوتارکم ، و شیموا سیوفکم ] ] [10] فان کان صادقا فقد اخطا بمسیره غیر مستکره ، [11] و ان کان کاذبا فقد لزمته التهمه فادفعوا فی صدر عمرو بن العاص بعبد الله بن العباس ، [12] و خذوا مهل الایام ، و حوطوا قواصی الاسلام [13] الا ترون بلادکم تغزی ، و الی صفاتکم ترمی ?

ترجمه

[1] از سخنان امام ( ع ) که درباره حکمین و نکوهش شامیان و پیروان معاویه فرموده است [2] آنها سنگدلان اوباش و بردگانی اراذلند که از هر سو گرد آمده اند [3] و از گروههای مختلف ترکیب یافته اند . [ اینان ] از کسانی هستند که سزاوار است بفهمند، ادب شوند، آموخته گردند و تربیت شوند [4] از کسانی هستند که باید برایشان قیم و سرپرستی تعیین کرد و دستشان را گرفت و از تصرف در اموالشان ممنوع کرد [5] نه از مهاجران هستند و نه از انصار و نه از آنان که خانه و زندگی خود را برای مهاجران آماده کرده اند و از جان و دل ایمان را پذیرفتند . [6] آگاه باشید شامیان برای خویش نزدیکترین افرادی را که دوست داشتند [ عمروعاص ] به حکمیت برگزیده اند [7] و شما نزدیکترین فرد از میان کسانی که از آنها ناخشنود بودید [ ابوموسی ] به حکمیت انتخاب کرده اید [8] سر و کار شما با [ امثال ] عبدالله بن قیس است همان کسی که دیروز می گفت : [9] جنگ فتنه است بند کمانها را ببرید و شمشیرها را در نیام کنید [10] اگر راستگو است پس چرا خود بدون اجبار در میدان نبرد شرکت کرد [11] و اگر دروغگو است پس متهم است . سینه عمروعاص را با مشت گره کرده عبدالله بن عباس بشکنید [12] و از مهلت روزگار استفاده نمائید و مرزهای اسلام را در اختیار بگیرید . [13] مگر نمی بینید شهرهای شما را میدان نبرد کرده اند و سرزمین حیات و زندگی شما هدف تیر دشمن قرار گرفته است ؟

خطبه شماره 239

و من خطبه له علیه السلام [14] یذکر فیها آل محمد صلی الله علیه و آله [15] هم عیش العلم ، و موت الجهل یخبرکم حلمهم عن علمهم ، [1] و ظاهرهم عن باطنهم ، و صمتهم عن حکم منطقهم [2] لا یخالفون الحق و لا یختلفون فیه و هم دعائم الاسلام ، و ولائج الاعتصام [3] بهم عاد الحق الی نصابه ، وانزاح الباطل عن مقامه ، [4] وانقطع لسانه عن منبته عقلوا الدین عقل و عایه و رعایه ، [5] لا عقل سماع وروایه فان رواه العلم کثیر ، و رعاته قلیل

ترجمه

[14] از خطبه های امام ( ع ) که در آن از آل محمد ( ص ) سخن به میان آورده است [15] آل محمد ( ص ) مایه حیات علم و دانشند و مرگ نادانی ، حلمشان شما را از علم و دانششان آگاه می سازد . [1] و ظاهرشان از باطنشان ، سکوتشان از حکمت و منطقشان شما را مطلع می گرداند [2] هرگز با حق مخالفت نمی کنند و در آن اختلاف ندارند آنها ارکان اسلامند و پناهگاه مردم [3] به وسیله آنان حق به نصاب خود رسید و باطل ریشه کن گردید [4] و زبان باطل از بن برکنده شد دین را درک کردند درکی توام با فراگیری و عمل [5] نه تنها شنیدن و نقل کردن زیرا راویان علم فراوانند و رعایت کنندگان و عمل کنندگان کم

خطبه شماره 240

و من کلام له علیه السلام [6] قاله لعبد الله بن العباس ، و قد جاءه برساله من عثمان ، و هو محصوریساله فیها الخروج الی ماله بینبع ، لیقل هتف الناس باسمه للخلافه ، بعد ان کان ساله مثل ذلک من قبل ، فقال علیه السلام : [7] یابن عباس ، ما یرید عثمان الا ان یجعلنی جملا ناضحا بالغرب : [8] اقبل و ادبر بعث الی ان اخرج ، ثم بعث الی ان اقدم ، [9] ثم هو الان یبعث الی ان اخرج والله لقد دفعت عنه حتی خشیت ان اکوان آثما

ترجمه

[6] از سخنان امام ( ع ) عبدالله بن عباس به هنگامی که عثمان درمحاصره بود از ناحیه او این پیام را برای امام ( ع ) آورد که پیشنهاد می کرد امام ( ع ) از مدینه خارج شود و به ملک خود ینبع برود تا مردم شعار خلافت به نام او ندهند و این بار دوم بود که عثمان از آن حضرت چنین درخواستی می کرد . این بار امام ( ع ) در پاسخ عبدالله بن عباس فرمود : [7] ای ابن عباس عثمان مقصودی جز این ندارد که مرا همچون شتر آبکش قرار دهد . [8] گاهی بروم و گاه بازگردم یک بار فرستاد که از مدینه خارج شوم و باز فرستاد که بازگردم [9] و هم اکنون نیز فرستاده است که بیرون رو بخدا سوگند من آنقدر از او دفاع کردم که ترسیدم گناهکار باشم

خطبه شماره 241

و من کلام له علیه السلام [10] یحث به اصحابه علی الجهاد[11] والله مستادیکم شکره و مورثکم امره ، و ممهلکم فی مضمار محدود ، [1] لتتنازعوا سبقه ، فشدوا عقد المازر ، [2] واطووا فضول الخواصر ، و لا تجتمع عزیمه و ولیمه [3] ما انقض النوم لعزائم الیوم ، و امحی الظلم لتذاکیر الهمم [4] و صلی الله علی سیدنا محمد النبی الامی ، و علی آله مصابیح الدجی و العروه الوثقی ، و سلم تسلیما کثیرا

 

ترجمه

[10] از سخنان امام ( ع ) که در آن اصحابش را به جهاد تشویق فرموده است [11] خداوند از شما ادای شکر و سپاس خویش را می طلبد و فرمان خویش را به دست شما می سپارد و در این سرای آزمایش و تمرین به شما فرصت می دهد 000 [1] تا کوشش کنید و برنده جایزه او [ بهشت برین ] شوید بنابراین کمربندها را محکم ببندید و آماده شوید [2] و دامنها را به کمر زنید [ تا دست و پایتان را نگیرد و مانع تلاش شما نشود ] به مقامهای بلندرسیدن با هوسرانی و لذت سازگار نیست [3] بسا خوابهای [ شب ] است که تصمیمهای روز را از بین برده و تاریکیها است که یاد همتهای بلند را از خاطر محو کرده است . [4] درود بر سید و سرور ما محمد پیامبر ( ص ) و بر خاندانش چراغهای روشنی بخش تاریکیها و رشته های محکم الهی و سلام فراوان بر آنها باد