سفارش تبلیغ
صبا ویژن

**مهد علم ایران و ایرانی**

خطبه 191

خطبه شماره 191

و من خطبه له علیه السلام [4] یحمد الله و یثنی علی نبیه و یوصی بالزهد و التقوی [5] الحمد الله الفاشی فی الخلق حمده ، والغالب جنده ، والمتعالی جده [6] احمده علی نعمه التؤام ، و آلائه العظام الذی عظم حلمه فعفا ، [7] و عدل فی کل ما قضی ، و علم ما یمضی و ما مضی ، [8] مبتدع الخلائق بعلمه ، و منشئهم بحکمه ، بلا اقتداء و لا تعلیم ، [9] و لا احتذاء لمثال صانع حکیم ، و لا اصابه خطا ، و لا حضره ملا [10] الرسول الاعظم [11] و اشهد ان محمدا عبده و رسوله ، ابتعثه و الناس یضربون فی غمره ، [12] و یموجون فی حیره قد قادتهم ازمه الحین ، [13] واستغلقت علی افئدتهم اقفال الرین [1] الوصیه بالزهد و التقوی [2] عباد الله اوصیکم بتقوی الله فانها حق الله علیکم ، و الموجبه علی الله حقکم ، [3] و ان تستعینوا علیها بالله ، و تستعینوا بها علی الله : [4] فان التقوی فی الیوم الحرز و الجنه ، و فی غد الطریق الی الجنه [5] مسلکها واضح ، و سالکها رابح ، و مستودعها حافظ [6] لم تبرح عارضه نفسها علی الامم الماضین منکم و الغابرین ، لحاجتهم الیها غدا ، [7] اذا اعاد الله ما ابدی ، و اخذ ما اعطی ، و سال عما اسدی [8] فما اقل من قبلها ، و حملها حق حملها اولئک الاقلون عددا ، [9] و هم اهل صفه الله سبحانه اذ یقول : [[ و قلیل من عبادی الشکور ] ] [10] فاهطعوا باسماعکم الیها ، و الضوا بجدکم علیها ، واعتاضوها من کل سلف خلفا ، [11] و من کل مخالف موافقا ایقظوا بها نومکم ، [12] واقطعوا بها یومکم ، و اشعروها قلوبکم ، وارحضوا بها ذنوبکم ، [13] وداووا بها الاسقام ، و بادروا بها الحمام ، واعتبروا بمن اضاعها [14] ، و لا یعتبرن بکم من اطاعها الا فصونوها و تصونوا بها ، [15] و کونوا عن الدنیا نزاها ، و الی الاخره ولاها [16] و لا تضعوا من رفعته التقوی ، و لا ترفعوا من رفعته الدنیا [17] و لا تشیموا بارقها ، و لا تسمعوا ناطقها ، و لا تجیبوا ناعقها ، و لا تستضیئوا باشراقها ، [18] و لا تفتنوا باعلاقها ، فان برقها خالب ، و نطقها کاذب ، [1] و اموالها محروبه ، و اعلاقها مسلوبه [2] الا و هی المتصدیه العنون والجامحه الحرون ، [3] والمائنه الخؤون ، والجحود الکنود ، والعنود الصدود ، والحیود المیود [4] حالها انتقال ، ووطاتها زلزال ، و عزها ذل ، وجدها هزل ، و علوها سفل [5] دار حرب و سلب ، و نهب و عطب [6] اهلها علی ساق و سیاق ، ولحاق و فراق قد تحیرت مذاهبها ، [7] و اعجزت مهاربها ، و خابت مطالبها ، فاسلمتهم المعاقل ، و لفظتهم المنازل ، [8] و اعیتهم المحاول : فمن ناج معقور ، و لحم مجزور ، [9] و شلو مذبوح ، و دم مسفوح ، و عاض علی یدیه ، [10] و صافق بکفیه ، و مرتفق بخدیه ، و زار علی رایه ، [11] و راجع عن عزمه ، و قد ادبرت الحیله ، و اقبلت الغیله ، [[ و لات حین مناص ] ] [12] هیهات هیهات قد فات ما فات ، وذهب ما ذهب ، [13] و مضت الدنیا لحال بالها [[ فما بکت علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین ] ]

ترجمه

[4] از خطبه های امام ( ع ) که در آن پس از حمد خداوند ثنای بر پیامبرتوصیه به زهد و تقوا می کند . [5] ستایش ویژه خداوندی است که حمد و ثنایش همه جا را گرفته سپاهش پیروز و مجد عظمتش متعالی است . [6] او را به خاطر نعمت های پی در پی و به هم پیوسته و عظیمش می ستایم همان خداوندی که حلمش زیاد است و عفو می کند [7] و در فرمانش دادگر و از گذشته و آینده مطلع است [8] با دانش نامحدودش جهانیان را هستی بخشیده و با حکمتش آنها را به وجود آورده بدون این که در این راه از کسی پیروی کند و یا دانش و تجربه ای آموزد [9] و یا از نمونه و مانندی که از شخص حکیمی صادر گردد تبعیت نماید در این طریق خطا و اشتباهی برایش پیش نیامده و نیز به هنگام خلقت جمعیتی حضور نداشته اند [ تا با همکاری و مشاوره با آنان خلقت را تحقق بخشد ] .[10] پیامبر بزرگ [11] گواهی می دهم که محمد ( ص ) بنده و فرستاده اوست وی را زمانی مبعوث ساخت که مردم در غرقاب گناه و جهالت سخت فرورفته بودند [12] و در حیرت و سرگردانی به سر می بردند . افسار هلاکت آن ها را می کشید [13] و پرده های ضلالت و گمراهی چهره عقلشان را پوشیده بود و برجان و دلشان قفل زده شده بود.  [1] توصیه به وارستگی و تقوا [2] ای بندگان خدا شما را به تقوا و پرهیزکاری سفارش می کنم زیرا که آن حق خداوند بر شما است که خود موجب حق شما بر خداوند خواهد بود [ که در پرتو آن استحقاق پاداش خواهید یافت ] [3] برای رسیدن به تقوا از خداوند یاری جوئید و برای یافتن حق پاداش بر خداوند از تقوا کمک بگیرید [4] زیرا پرهیزگاری امروز سپر بلا است و فردا راه رسیدن به بهشت [5] جاده تقوا واضح و روشن و پوینده آن سود فراوان خواهد برد و امانتدارش [ خدا ] حافظ آن خواهد بود [6] پرهیزکاری همواره خود را به امت های گذشته و آینده عرضه می دارد زیرا فردای قیامت به آن نیازمندند [7] همان فردائی که آفریدگار آنچه را آفریده باز میگرداند و آن چه را عطا کرده باز می ستاند و درباره همه نعمتها بازخواست می کند . [8] آه چه کمند کسانی که تقوا را بپذیرند و آنچنان که باید آن را تحمل کنند آنها تعدادشان بسیار کم است [9] و شایسته توصیفی هستند که خداوند [ در قرآن ] می فرماید : و قلیل من عبادی الشکور : [ اندکی از بندگان من سپاسگزارند ] [10] گوش جان خویش را برای شنیدن ندای تقوا باز کنید و با جدیت برای بدست آوردن آن تلاش نمائید . تقوا را بجای آن چه از دست رفته قرار دهید [11] و به عوض هر کار مخالفی [ که انجام می دادید ] بپذیرید با پرهیزکاری خواب خویش را تبدیل به بیداری کنید [12] و روز را با آن طی نمائید قلوب خود را از آن مالامال سازید و با آن خود را از گناهان شستشو دهید . [13] بیماریهای جان را با آن مداوا و خویش را با آن آماده سفر بجهان دیگر گردانید و بسوی آن بشتابید و از کسانی که تقوا را ضایع کرده اند عبرت گیرید.  [14] نکند شما باعث عبرت دیگران شوید به هوش باشید تقوا را حفظ کنید و خویشتن را هم در پرتو آن حفظ نمائید . [15] در برابر دنیا خویشتن دار و در برابر آخرت دلباخته باشید [16] آن کس را که تقوا بلندمرتبه ساخت خوار مشمرید و آنکه دنیا عزتش داده ارجمندش مخوانید [17] زرق و برق دنیا توجه شما را جلب نکند و به سخن آن کس که ترغیب به دنیا می کند گوش فرا مدهید و به ندایش پاسخ مگوئید . از فروغ و درخشندگی ظاهریش روشنائی مجوئید [18] و مفتون اشیاء نفیس و گرانقدرش نگردید که زرق و برقش نیرنگ است و سخنش دروغ 000 [1] اموال و ثروتش [ به زودی ] یغمای غارتگران ،متاع گران قیمتش غنیمت دزدان خواهد بود . [2] آگاه باشید دنیا همچون روسپی زنی است هوس انگیز که خود را نشان می دهد و مردان را می فریبد و سپس با نفرت پشت می کند و همچون مرکبی سرکش است که بهنگام حرکت و تاخت از رفتار باز می ایستد . [3] دروغگوئی است خیانت پیشه ، ناسپاسی است حق نشناس ، دشمنی است فاصله گیر، پشت کننده ای است مضطرب [4] حالش دگرگونی ، جای گامهایش لرزان ، عزتش ذلت ، کارهای جدیدش بازی و شوخی و بلندیش عین سقوط است . [5] سرای جنگ و غارتگری و تبهکاری و هلاکت است [6] سرمنزل ناآرامی و حرکت و دیدار و جدائی است راههایش حیرت زا [7] گریزگاهایش بی گذر و مقاصدش نومیدکننده است . دژهای محکمش صاحبان خود را تسلیم مرگ می کند خانه ها آنان را بیرون می اندازند [8] و تیزبینی آنها را خسته می سازد . [ با نگاهی هوشمندانه ] انسان ها از این گروهها خارج نیستند : یا نجات یافته ای مجروح و یا دارای بدنی پاره پاره [9] دسته ای سرشان از تن جدا و دسته ای غرقه به خونند دیگری انگشتان را می گزد [10] و جمعی دست ها را با دریغ و حسرت به هم می مالند برخی سر را بر روی دستها گذارده بفکر فرو رفته اند عده ای بر اشتباهات خود تاسف می خورند و خویش را محکوم می کنند [11] و پاره ای از تصمیم خود بازگشته . اما راه فرار و هر نوع حیله بسته شده و ناگهان دنیا آنها را غافلگیر می سازد . کار از کار گذشته و عمر گرانبها نابجا هدر رفته است [12] هیهات هیهات دیگر چه سود . آن چه باید از دست نرود رفت و گذشته ها گذشت [13] و گیتی به میل خود سپری شد . نه آسمان بر آن ها گریست و نه زمین و به آن ها هیچ مهلتی داده نشد