سفارش تبلیغ
صبا ویژن

**مهد علم ایران و ایرانی**

خطبه 176 تا 179

خطبه شماره 176

و من خطبه له علیه السلام [1] و فیها یعظ و یبین فضل القرآن و ینهی عن البدعه عظه الناس [2] انتفعوا ببیان الله ، واتعظوا بمواعظ الله ، واقبلوا نصیحه الله ، [3] فان الله قد اعذر الیکم بالجلیه ، واتخذ علیکم الحجه ، [4] و بین لکم محابه من الاعمال ، و مکارهه منها ، لتتبعوا هذه ، و تجتنبوا هذه ، [5] فان رسول الله صلی الله علیه و آله کان یقول : [6] [[ ان الجنه حفت بالمکاره ، و ان النار حفت بالشهوات ] ] [7] واعلموا انه ما من طاعه الله شی ء الا یاتی فی کره ، و ما من معصیه الله شی ء الا یاتی فی شهوه [8] فرحم الله امرا نزع عن شهوته ، [9] و قمع هوی نفسه ، فان هذه النفس ابعد شی ء منزعا ، [10] و انها لا تزال تنزع الی معصیه فی هوی [11] واعلموا عباد الله ان المؤمن لا یصبح و لا یمسی الا و نفسه ظنون عنده ، [12] فلا یزال زاریا علیها و مستزیدا لها فکونوا کالسابقین قبلکم ، و الماضین امامکم [13] قوضوا من الدنیا تقویض الراحل ، و طووهها طی المنازل [1] فضل القرآن [2] واعلموا ان هذا القرآن هو الناصح الذی لا یغش ، و الهادی الذی لا یضل [3] و المحدث الذی لا یکذب و ما جالس هذا القرآن احد الا قام عنه بزیاده او نقصان : [4] زیاده فی هدی ، او نقصان من عمی [5] واعلموا انه لیس علی احد بعد القرآن من فاقه ، و لا لاحد قبل القرآن من غنی ، [6] فاستشفوه من ادوائکم ، واستعینوا به علی لاوائکم ، [7] فان فیه شفاء من اکبر الداء و هو الکفر و النفاق ، و الغی و الضلال ، [8] فاسالوا الله به ، و توجهوا الیه بحبه ، و لا تسالوا به خلقه ، [9] انه ما توجه العباد الی الله تعالی بمثله و اعلموا انه شافع مشفع ، و قائل مصدق ، [10] و انه من شفع له القرآن یوم القیامه شفع فیه ، [11] و من محل به القرآن یوم القیامه صدق علیه ، فانه ینادی مناد یوم القیامه : [12] [[ الا ان کل حارث مبتلی فی حرثه و عاقبه عمله ، غیر حرثه القرآن ] ] [13] فکونوا من حرثته و اتباعه ، واستدلوه علی ربکم ، واستنصحوه علی انفسکم ، [14] واتهموا علیه آراءکم ، واستغشوا فیه اهواءکم [15] الحث علی العمل [16] العمل العمل ، ثم النهایه النهایه ، و الاستقامه الاستقامه ، ثم الصبر الصبر ، [17] و الورع الورع [[ ان لکم نهایه فانتهوا الی نهایتکم ] ] ، [18] و ان لکم علما فاهتدوا بعلمکم ، و ان للاسلام غایه فانتهوا الی غایته [1] و اخرجوا الی الله بما افترض علیکم من حقه ، و بین لکم من وظائفه [2] انا شاهد لکم ، و حجیج یوم القیامه عنکم [3] نصائح للناس [4] الا و ان القدرالسابق قد وقع ، والقضاءالماضی قد تورد ، [5] وانی متکلم بعده الله و حجته ، قال الله تعالی : [[ ان الذین قالوا [6] ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه ان لا تخافوا ، و لا تحزنوا ، [7] و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون ] ] ، و قد قلتم : [[ ربنا الله ] ] ، [8] فاستقیموا علی کتابه ، و علی منهاج امره ، و علی الطریقه الصالحه من عبادته ، [9] ثم لا تمرقوا منها ، و لا تبتدعوا فیها ، و لا تخالفوا عنها [10] فان اهل المروق منقطع بهم عند الله یوم القیامه [11] ثم ایاکم و تهزیع الاخلاق و تصریفها ، واجعلوا اللسان واحدا ، [12] و لیخزن الرجل لسانه ، فان هذا اللسان جموح بصاحبه [13] و الله ما اری عبدا یتقی تقوی تنفعه حتی یخزن لسانه و ان لسان المؤمن من وراء قلبه ، [14] و ان قلب المنافق من وراء لسانه : لان المؤمن اذا اراد ان یتکلم بکلام تدبره فی نفسه ، [15] فان کان خیرا ابداه ، و ان کان شرا واراه [16] و ان المنافق یتکلم بما اتی علی لسانه لا یدری ماذا له ، و ماذا علیه [17] و لقد قال رسول الله صلی الله علیه و آله : [18] [[ لا یستقیم ایمان عبد حتی یستقیم قلبه و لا یستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه ] ] [1] فمن استطاع منکم ان یلقی الله تعالی و هو نقی الراحه من دماء المسلمین و اموالهم ، سلیم اللسان من اعراضهم فلیفعل [2] تحریم البدع [3] واعلموا عباد الله ان المؤمن یستحل العام ما استحل عاما اول ، [4] و یحرم العام ما حرم عاما اول ، و ان ما احدث الناس لا یحل لکم شیئا مما حرم علیکم ، [5] ولکن الحلال ما احل الله ، و الحرام ما حرم الله [6] فقد جربتم الامور و ضرستموها ، و وعظتم بمن کان قبلکم ، و ضربت الامثال لکم ، [7] ودعیتم الی الامر الواضح ، فلا یصم عن ذلک الا اصم ، [8] و لا یعمی عن ذلک الا اعمی و من لم ینفعه الله بالبلاء و التجارب لم ینتفع بشی ء من العظه ، [9] و اتاه التقصیر من امامه ، حتی یعرف ما انکر ، و ینکر ما عرف [10] و انما الناس رجلان : متبع شرعه ، و مبتدع بدعه ، [11] لیس معه من الله سبحانه برهان سنه ، و لا ضیاء حجه [12] القرآن [13] و ان الله سبحانه لم یعظ احدا بمثل هذا القرآن ، فانه [[ حبل الله المتین ] ] ، [14] و سببه الامین ، و فیه ربیع القلب ، و ینابیع العلم ، و ما للقلب جلاء غیره ، [15] مع انه قد ذهب المتذکرون ، و بقی الناسون او المتناسون [16] فاذا رایتم خیرا فاعینوا علیه ، و اذا رایتم شرا فاذهبوا عنه [1] فان رسول الله صلی الله علیه و آله کان یقول : [[ یابن آدم ، [2] اعمل الخیر ودع الشر ، فاذا انت جواد قاصد ] ] [3] انواع الظلم [4] الا و ان الظلم ثلاثه : فظلم لا یغفر ، و ظلم لا یترک ، و ظلم مغفور لا یطلب [5] فاما الظلم الذی لا یغفر فالشرک بالله ، قال الله تعالی : [6] [[ان الله لا یغفر ان یشرک به ] ] و اما الظلم الذی یغفر فظلم العبد نفسه عند بعض الهنات [7] و اما الظلم الذی لا یترک فظلم العباد بعضهم بعضا [8] القصاص هناک شدید ، لیس هو جرحا بالمدی و لا ضربا بالسیاط [9] ولکنه ما یستصغر ذلک معه فایاکم و التلون فی دین الله ، [10] فان جماعه فیما تکرهون من الحق ، خیر من فرقه فیما تحبون من الباطل [11] و ان الله سبحانه لم یعط احدا بفرقه خیرا ممن مضی ، و لا ممن بقی [12] لزوم الطاعه [13] یا ایها الناس [[ طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب الناس ] ] ، و طوبی لمن لزم بیته ، [14] و اکل قوته ، واشتغل بطاعه ربه ، [[ و بکی علی خطیئته ] ] [15] فکان من نفسه فی شغل ، و الناس منه فی راحه

ترجمه

[1] از خطبه های امام ( ع ) که در آن مردم را موعظه و فضائل قرآن را بیان و از بدعت گزاری نهی کرده است اندرز به مردم [2] از آنچه خداوند بیان فرموده است بهره بگیرید، از موعظه و اندرزهای خدا پند بپذیرید و نصیحتهای او را قبول کنید [3] زیرا خداوند با دلیلهای روشن راه عذر را به روی شما بسته و حجت را بر شما تمام کرده است [4] اعمال و کرداری را که دوست دارد برایتان بیان نموده و آنچه را که منفور می دارد برای شما شرح داده است تا از آنها تبعیت کنید و از اینها دوری گزینید [5] چه اینکه رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم همواره می فرمود : [6] بهشت در لابلای ناراحتیها و دوزخ در لابلای شهوات پیچیده شده است [7] آگاه باشید هیچ طاعتی نیست جز اینکه طبع انسان از انجام آن ناراحت است و هیچکدام از گناهان و معاصی یافت نمی شود جز اینکه با تمایلات و غرائز حیوانی انسان سازگار است [8] بنابراین رحمت خداوند بر کسی باد که از شهواتش خودداری کند [9] و هوسهای سرکش نفس را ریشه کن سازد زیرا مشکلترین کار جلوگیری از همین نفس سرکش است [10] که همیشه میل به معصیت و گناه دارد . [11] ای بندگان خدا بدانید که مؤمن صبح و شام به خویش بدگمان است [12] همواره از خود عیب می گیرد و طالب تکامل و افزایش کار نیک از خویش می باشد . بنابراین همچون پیشینیان و گذشتگان خود که پیشاپیش شما بودند باشید [13] آنها به مسافری می ماندند که عمودهای خیمه زندگی را برگرفته و طی طریق می نمودند [ آنها با اعمال پاک خویش و ترک وابستگی به زرق و برق دنیای مادی همواره آماده سفر به سرای دیگر بودند ] [1] فضائل قرآن [2] آگاه باشید این قرآن پنددهنده ای است که انسان را نمی فریبد هدایت کننده ای که گمراه نمی سازد [3] و سخنگوئی است که هرگز دروغ نمی گوید . هر کس با قرآن مجالست کند از کنار آن با زیادی یا نقصانی برمی خیزد : [4] زیادی در هدایت یا نقصان از کوردلی و جهل [5] آگاه باشید هیچکس پس از داشتن قرآن فقر و بیچارگی ندارد و هیچکس پیش از آن غنا و بی نیازی نخواهد داشت [6] بنابراین از قرآن برای بیماری های خود شفا و بهبودی بطلبید و برای پیروزی بر شدائد و مشکلات از آن استعانت جوئید [7] زیرا در قرآن شفای بزرگترین بیماریها یعنی کفر و نفاق و گمراهی و ضلالت است [8] پس آنچه می خواهید به وسیله قرآن از خدا بخواهید و با دوستی قرآن به سوی خداوند توجه کنید هرگز به وسیله کتاب خدا از مخلوق چیزی درخواست نکنید [ و آنرا وسیله رسیدن به آرزوهای مادی خود قرار مدهید ] [9] زیرا چیزی که بندگان به وسیله آن به خدا تقرب جویند محترم تر از قرآن نیست . و بدانید قرآن شفاعت کننده ای است که شفاعتش پذیرفته و گوینده ای است که سخنش تصدیق می گردد .[10] آن کس که قرآن در قیامت شفاعتش کند مورد شفاعت قرار می گیرد . [11] و هر کس قرآن از او شکایت کند گواهیش بر ضد او پذیرفته می شود در روز قیامت گوینده ای صدا می زند : [12] آگاه باشید امروز هر کس گرفتار بذری است که افشانده و گرفتار عاقبت کاری است که انجام داده جز آنان که بذر قرآن افشانده اند [13] پس شما از بذرافشانان قرآن و پیروان آن باشید با قرآن خدا را بشناسید و خویشتن را با آن اندرز دهید [14] و هر گاه [ نظر شما بر خلاف قرآن بود ] خود را متهم کنید و خواسته های خویشتن را در برابر قرآن نادرست بشمارید . [15] ترغیب به سوی عمل [16] عمل عمل پس از آن توجه به پایان کار پایان کار استقا مت استقامت سپس صبر صبر [17] ورع ورع برای شما پایان و عاقبتی تعیین شده خود را به آنجا برسانید [18] و پرچم را راهنمائی معین گردیده به وسیله آن هدایت شوید . و برای اسلام هدف و نتیجه ای در نظر گرفته شده به آن برسید [1] و با انجام فرائضی که بر شما است و وظایفی که برایتان تعیین شده حق خدا را ادا کنید و از گرو آن بیرون آئید [2] که من شاهد و گواه اعمال شما هستم و از جانب شما در قیامت اقامه حجت و دلیل می کنم . [3] اندرز به مردم [4] آگاه باشید مقدرات سابق به وقوع پیوست و قضاء گذشته [ بالاخره ] انجام یافت [5] و من به اتکاء وعده های خدا و دلیل او سخن می گویم خداوند می فرماید : کسانی که گفتند : [6] پروردگار ما خداست سپس استقامت به خرج دادند فرشتگان بر آنها نازل می گردند [ و به آنها می گویند ] نترسید و محزون مباشید [7] و بشارت باد بر شما بهشتی که موعود است شما گفته اید پروردگار ما خدا است [8] پس بر انجام دستورات کتاب او و در راهی که فرمان داده است و در طریق نیکی که همان پرستش اوست استقامت و ایستادگی ورزید [9] و از دائره فرمانش خارج نشوید و در آن بدعتی مگذارید و از آن منحرف نگردید [10] چه اینکه آنها که خارج شوند در رستاخیز از رحمت خداوند بریده خواهند شد [11] سپس مواظب باشید اخلاق نیک را در هم نشکنید و آن را به خوی بد مبدل نسازید . یک زبان باشید [12] مرد باید زبانش را حفظ کند زیرا این زبان سرکش صاحبش را به هلاکت می اندازد . [13] به خدا سوگند باور نمی کنم بنده ای زبانش را حفظ نکند تقوائی سودمند به دست آورد . [14] زبان مؤمن پشت قلب او و قلب و عقل منافق پشت زبانش قرار دارد یعنی مؤمن هرگاه بخواهد سخنی گوید نخست می اندیشد [15] اگر نیک بود اظهار می کند و چنانکه ناپسند و بد بود پنهانش می دارد . [16] ولی شخص دورو و منافق آنچه بر زبانش آمد می گوید و پیش از آن نمی اندیشد که کدام به سود و کدام به زیان اوست ؟ [17] رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : [18] ایمان بنده ای درست و کامل نخواهد شد تا قلبش درست نشود و قلبش درست نمی شود تا زبانش درست شود [1] هر کس از شما توانائی داشته باشد که خدا را در حالی ملاقات کند که دستش از خون و اموال مسلمانان پاک و زبانش از عرض و آبروی آنان سالم بماند باید چنین کند . [2] تحریم بدعتها : [3] ای بندگان خدا آگاه باشید مؤمن کسی است که آنچه در ابتدا [ زمان پیامبر ] حلال بوده هم اکنون حلال بشمرد [4] و آنچه که در آغاز حرام بوده الان نیز حرام بداند . و آنچه مردم به بدعت [حلال می شمردند] اما بر شما حرام بوده است این بدعت حتی ذره ای از آنها را هم بر شما حلال نمی کند [5] بلکه حلال همان است که خدا حلال کرده و حرام آن است که خداوند تحریم فرموده است . [6] در امور و حوادث تجربه آموخته اید و با وضع گذشتگان پند و اندرز داده شده اید . مثلها برایتان زده اند [7] و به امری آشکار دعوت گردیده اید . بنابراین جز افراد کر در این امری که صدایش همه جا را پیچیده ناشنوا نمی شوند [8] و غیر از کوران از این جریان روشن و واضح نابینا نمی گردند آن کس که از آزمایشگاه و تجربه های خداداد سود نبرد از هیچ پند و اندرزی سود نخواهد برد [9] کوته بینی و کوته فکری آشکارا دامن او را می گیرند تا آنجا که بد را خوب و خوب را بد می پندارد . [10] مردم دو گروه بیش نیستند [ گروهی ] تابع شریعت و آئین [ و گروهی ] بدعتگذار [11] که از ناحیه خدا دلیلی از سنت پیامبران و روشنائی از حجت و برهان به همراه ندارند . [12] قرآن کتاب خدا [13] خداوند سبحان احدی را به مطالبی مانند آنچه در قرآن آمده موعظه نفرموده است زیرا قرآن رشته محکم خدا است [14] و وسیله امین او بهار دلها و چشمه های دانش در قرآن است برای قلب و فکر جلائی جز قرآن نتوان یافت [15] خصوصا در محیطی که بیداردلان از میان رفته و غافلان یا تغافل کنندگان باقیمانده اند . [16] هر کجا کار نیکی بود به آن کمک کنید و هر جا شری مشاهده کردید از آن دوری گزینید . [1] زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همواره می فرمود : ای فرزند آدم [2] عمل نیک را انجام ده و شر و بدی را کنارگذار اگر چنین کنی در جاده مستقیم و راه وسط خواهی بود [ و به قرب خداوند راه خواهی یافت ] [3] انواع ظلم [4] بدانید ظلم و ستم بر سه گونه است : ستمی که هرگز بخشوده نمی شود و ستمی که بدون مجازات نخواهد بود و ظلمی است که از آن صرفنظر می شود و بازخواست ندارد . [5] اما ظلمی که بخشوده نخواهد شد شرک به خداست خداوند می فرماید : [6] خداوند هیچگاه از شرک به خود در نمی گذرد اما ظلمی که بخشوده می شود ستمی است که بنده با گناهان صغیره به خویشتن کرده است [7] . و اما ستمی که بدون مجازات نمی ماند ستمگری بعضی از بندگان به برخی دیگر است . [8] قصاص در آنجا بسیار سخت است [ این قصاص ] مجروح ساختن با کارد و یا زدن با تازیانه نیست [9] بلکه چیزی است که اینها در برابرش کوچک است . مبادا در دین متلون و دو رنگ باشید [10] که همبستگی و اتحاد در راه حق گرچه از آن کراهت داشته باشید بهتر است از پراکندگی در راه باطلی که مورد علاقه شما است . [11] چه اینکه خداوند سبحان به هیچکس نه گذشتگان و نه آنها که هم اکنون هستند در اثر تفرقه چیزی نبخشیده است . [12] لزوم اطاعت پروردگار[13] ای مردم خوشا به حال آن کس که اشتغال به عیب خود وی را از توجه به عیوب دیگران بازدارد و خوشا به حال کسی که ملازم خانه خود گردد [14] توشه خویش را بخورد و به اطاعت پروردگارش مشغول باشد و برخطاهای خویش بگرید[15] او به خویشتن مشغول و انسانها از دستش راحت باشند

خطبه شماره 177

و من کلام له علیه السلام [1] فی معنی الحکمین [2] فاجمع رای ملئکم علی ان اختاروا رجلین ، فاخذنا علیهما ان یجعجعا عند القرآن ، [3] و لا یجاوزاه ، و تکون السنتهما معه و قلوبهما تبعه ، [4] فتاها عنه ، و ترکا الحق و هما یبصرانه ، و کان الجور هواهما ، [5] و الاعوجاج رایهما و قد سبق استثناؤنا علیهما فی الحکم بالعدل و العمل بالحق سوء رایهما و جور حکمهما . [6] و الثقه فی ایدینا لانفسنا ، حین خالفا سبیل الحق ، و اتیا بما لا یعرف من معکوس الحکم

ترجمه

[1] از سخنان امام ع در مورد حکمین [2] نظر و رای جمعیت شما بر این قرارگرفت که دونفر را انتخاب کنند [تا بین ما و معاویه حکم باشند] و ما از آن دو [ابوموسی و عمروعاص ] پیمان گرفتیم که در برابر قرآن خاضع باشند [3] و از آن تجاوز نکنند زبان آنها با قرآن و قلوبشان پیرو آن باشد [4] اما آنها از قرآن روی بازگرداندند و با اینکه حق را آشکارا می دیدند آن را ترک گفتند جور و ستم خواسته دلشان بود [5] و اعوجاج و کژی طرز فکرشان . ولی ما پیش از آنکه آنها این رای بد را بدهند و این حکم جائرانه را صادر کنند با آنها شرط کرده بودیم که به عدل حکم کنند و به حق عمل نمایند [6] بنابراین هنگامیکه این دو نفر از راه حق منحرف گردند و حکم غیر صحیحی یعنی عکس حکم خداوند را صادر کنند حجت در اختیار ما و برای ماست [ بنابراین نظر آنها برای ما هیچ اثری ندارد زیرا آنها با شرط مخالفت کردند ]

خطبه شماره 178

و من خطبه له علیه السلام [7] فی الشهاده و التقوی و قیل : انه خطبها بعد مقتل عثمان فی اول خلافته الله و رسوله [8] لا یشغله شان ، و لا یغیره زمان ، و لا یحویه مکان ، و لا یصفه لسان ، [9] و لا یعزب عنه عدد قطر الماء و لا نجوم السماء ، و لا سوا فی الریح فی الهواء ، [10] و لا دبیب النمل علی الصفا ، و لا مقیل الذر فی اللیله الظلماء [11] یعلم مساقط الاوراق ، و خفی طرف الاحداق [1] و اشهد ان لا اله الا الله غیر معدول به و لا مشکوک فیه ، [2] و لا مکفور دینه ، و لا مجحود تکوینه ، [3] شهاده من صدقت نیته ، وصفت دخلته و خلص یقینه ، و ثقلت موازینه [4] و اشهد ان محمدا عبده و رسوله المجتبی من خلائقه ، والمعتام لشرح حقائقه ، [5] و المختص بعقائل کراماته ، و المصطفی لکرائم رسالاته [6] و الموضحه به اشراط الهدی ، و المجلو به غربیب العمی . [7] ایها الناس ، ان الدنیا تغر المؤمل لها و المخلد الیها و لا تنفس بمن نافس فیها ، و تغلب من غلب علیها [8] وایم الله ، ما کان قوم قط فی غض نعمه من عیش فزال عنهم الا بذنوب اجترحوها ، [9] لان الله لیس [[ بظلام للعبید ] ] و لو ان الناس حین تنزل بهم النقم ، [10] و تزول عنهم النعم ، فزعوا الی ربهم بصدق من نیاتهم ، و وله من قلوبهم ، [11] لرد علیهم کل شارد ، و اصلح لهم کل فاسد و انی لاخشی علیکم ان تکونوا فی فتره [12] و قد کانت امور مضت ملتم فیها میله ، کنتم فیها عندی غیر محمودین [13] و لئن رد علیکم امرکم انکم لسعداء [14] و ما علی الا الجهد ، و لو اشاء ان اقول لقلت : عفا الله عما سلف [ نهج البلاغه م 17 ]

ترجمه

[7] از سخنان امام ( ع ) که در مورد گواهی به وحدانیت خداوند و بررسالت رسول خدا ( ص ) و تقوا ایراد فرموده است . و گفته شده که این خطبه را پس از قتل عثمان در آغاز خلافتش ایراد کرده است خدا و پیامبرش [8] هیچ کاری وی را به خود مشغول نمی سازد و گذشت زمان در او دگرگونی ایجاد نمی کند و مکانی وی را در برنمی گیرد هیچ زبانی قدرت توصیفش را ندارد . [9] نه تعداد فراوان قطرات آبها و نه ستارگان آسمان نه ذرات خاک همراه گردبادها در هوا [10] و نه حرکات مورچگان بر سنگهای سخت و نه استراحتگاه مورچه های ریز در شبهای تار هیچکد ام از اینها از او مخفی و پنهان نیست [11] او بخوبی از محل سقوط برگها و حرکات مخفیانه چشمها آگاه است . [1] و گواهی می دهم که جز الله خدائی نیست و همتائی برایش تصور نتوان کرد شک و تردیدی در هستی اش وجود ندارد [2] به آئینش کافر نیستم و خلقتش را انکار نمی کنم . [3] شهادت کسی که نیتش راست درونش پاک یقینش خالص و میزان عملش سنگین است . [4] و گواهی میدهم که محمد ( ص ) بنده و فرستاده برگزیده وی از میان خلائق است . که برای تشریح حقائق آئین خدا انتخاب شده [5] و به ویژگیهای خاص اخلاقی گرامی داشته و او را برای رساندن رسالتهای کریمانه اش برگزیده [6] و همو است که به وسیله وی نشانه های هدایت آشکار و تاریکیهای کوری ضلالت جلا و روشنی یافته است . [ تا همگان آنرا بشناسند و حذر کنند] [7] ای مردم دنیا آرزومندان و دلبستگان خود را می فریبد از وعده های دروغین به علاقمندان خود بخل نمی ورزد و بر آن کس که بر دنیا پیروز گردد چیره خواهد شد [ و سرانجام او را هلاک خواهد نمود ] [8] سوگند به خدا ممکن نیست هیچ ملتی از آغوش ناز و نعمت زندگی گرفته شده باشند مگر به واسطه گناهانی که مرتکب شده اند [9] زیرا خداوند به بندگان ستم روانمیدارد . اگر مردم آنگاه که بلاها نازل می شود [10] و نعمتها را از آنها سلب می کند با صدق نیت در پیشگاه خدا تضرع کنند و با قلبهای پر محبت نسبت به پروردگار از او درخواست نمایند [11] مسلما آنچه از دستشان رفته بازخواهدگشت و هر گونه مفسده ای را برایشان اصلاح خواهد نمود . من از این می ترسم که شما در جهالت و غرور قرار گرفته باشید [12] چه اینکه در جریانات گذشته به سوئی مایل شدید که از نظر من قابل تمجید نبود [13] اما اگر وضع شما بار دیگر تغییر کند [ و همچون زمان پیامبر مسلمانانی خالص گردید ] سعادتمند خواهید شد [14] وظیفه من جز تلاش و کوشش نیست . اگر می خواستم بگویم و کوتاهی های شما را درباره خود بازگو کنم ] می گفتم اما امید است خداوند از گذشته صرفنظر کند

خطبه شماره 179

و من کلام له علیه السلام [1] و قد ساله ذعلب الیمانی فقال : هل رایت ربک یا امیر المؤمنین ?فقال علیه السلام : افاعبد ما لا اری ? فقال : و کیف تراه ? فقال : [2] لا تدرکه العیون بمشاهده العیان ، و لکن تدرکه القلوب بحقائق الایمان [3] قریب من الاشیاء غیرملابس ، بعید منها غیرمباین متکلم لا برویه ، [4] مرید لا بهمه صانع لا بجارحه لطیف لا یوصف بالخفاء ، [5] کبیرلایوصف بالجفاء ، بصیر لا یوصف بالحاسه ، [6] رحیم لا یوصف بالرقه تعنو الوجوه لعظمته ، [7] و تجب القلوب من مخافته

ترجمه

[1] از سخنان امام ( ع ) ذعلب یمانی از امام پرسید : ای امیرمؤمنان آیا پروردگارت را دیده ای ؟ امام در پاسخش فرمود : پس من کسی را می پرستم که ندیده باشم ؟ پرسید چگونه او را مشاهده فرموداه ی ؟ امام پاسخ داد : [2] چشمها هرگز او را آشکارا نمی بینند اما قلبها با نیروی حقیقت ایمان وی را درک می کنند [3] به همه چیز نزدیک است اما نه آنطور که به آنها چسبیده باشد از همه چیز دور است اما نه آنچنان که از آنها بیگانه باشد سخن می گوید اما نه اینکه قبلا نیاز به اندیشه داشته باشد [4] اراده می کند اما نه اینکه پیش از آن نیازمند به فکر و تصمیم باشد صانع و سازنده است اما نه با اعضاء و جوارح لطیف است اما نه اینکه مخفی باشد [5] بزرگ و قدرتمند است اما نه اینکه جفاکار باشد . بینا است ولی نه با حس باصره [6] و رحیم است اما نه به این معنی که نازکدل باشد چهره ها در برابر عظمتش خاضع [7] و قلبها از هیبتش مضطربند