سفارش تبلیغ
صبا ویژن

**مهد علم ایران و ایرانی**

خطبه 196 تا 198

خطبه شماره 196

و من خطبه له علیه السلام بعثه النبی [6] بعثه حین لا علم قائم ، و لا منار ساطع ، و لا منهج واضح [7] العظه بالزهد [8] اوصیکم ، عباد الله ، بتقوی الله ، و احذرکم الدنیا ، فانها دار شخوص ، [9] و محله تنغیض ، ساکنها ظاعن ، و قاطنها بائن ،[10] تمید باهلها میدان السفینه تقصفها العواصف فی لجج البحار ، [11] فمنهم الغرق الوبق ، و منهم الناجی علی بطون الامواج ، [12] تحفزه الریاح باذیالها ، و تحمله علی اهوالها ، [13] فما غرق منها فلیس بمستدرک ، و ما نجا فالی مهلک [1] عباد الله ، الان فاعلموا ، و الالسن مطلقه ، والابدان صحیحه ، [2] والاعضاء لدنه ، والمنقلب فسیح ، والمجال عریض ، [3] قبل ارهاق الفوت و حلول الموت فحققوا علیکم نزوله ، و لا تنتظروا قدومه

ترجمه

[6] از خطبه های امام علیه السلام است . بعثت پیامبر ( ص ) هنگامی پیامبر ( ص ) را مبعوث ساخت که نه نشانه ای [ از دین ] بر پا و نه چراغ هدایتی روشن و نه طریق حقی آشکار بود [7] موعظه به زهد [8] ای بندگان خدا شما را به تقوا توصیه می کنم و از دنیا بر حذر می دارم زیرا دنیا سرای ناپایدار [9] و جایگاه سختی و مشقت است ساکنانش مسافر و مقیمانش مجبور به جدائی از آن هستند .[10] دنیا همچون کشتی است که در دل دریاها بادهای تند و شدید آن را مضطرب می سازد اهل خود را همیشه در اضطراب و ناراحتی قرار می دهد ،[11] [سرنشینان آن ] بعضی غرق شده و هلاک گردیده اند و برخی در میان امواج در حال نجاتند ،[12] بادها آنها را از این سو به آن سو می برند و در جاهای هولناک قرار می دهند . [13] اما آنها که هلاک شده اند بازیافتنشان ممکن نیست و آنان که نجات یافته اند نیز در شرف هلاکند . [1] ای بندگان خدا از هم اکنون به هوش باشید هنوز زبانها آزاد بدنها سالم [2] اعضاء و جوارح آماده محل رفت و آمد وسیع و مجال بسیار است [3] [ به هوش باشید ] پیش ازآنکه فرصت از دست برود و مرگ فرارسد آمدن مرگ را مسلم و تحقق یافته شمارید نه آنکه منتظر آن باشید [ که در عمل سستی و تاخیر کنید ]

خطبه شماره 197

و من کلام له علیه السلام [4] ینبه فیه علی فضیلته لقبول قوله و امره و نهیه [5] و لقد علم المستحفظون من اصحاب محمد صلی الله علیه و آله [6] انی لم ارد علی الله و لا علی رسوله ساعه قط و لقد واسیته بنفسی [7] فی المواطن التی تنکص فیها الابطال ، و تتاخر فیها الاقدام ، نجده اکرمنی الله بها [8] و لقد قبض رسول الله صلی الله علیه و آله و ان راسه لعلی صدری [9] و لقد سالت نفسه فی کفی ، فامررتها علی وجهی و لقد ولیت غسله صلی الله علیه و آله [10] والملائکه اعوانی ، فضجت الدار والافنیه : [11] ملا یهبط ، و ملا یعرج ، و ما فارقت سمعی هینمه منهم ، [12] یصلون علیه حتی واریناه فی ضریحه [13] فمن ذا احق به منی حیا ومیتا ? فانفذوا علی بصائرکم ،[1] ولتصدق نیاتکم فی جهاد عدوکم فوالذی لا اله الا هو انی لعلی جاده الحق ، [2] و انهم لعلی مزله الباطل اقول ما تسمعون ، و استغفر الله لی ولکم

ترجمه

[4] از سخنان امام ( ع ) که درآن موقعیت خویش و لزوم اطاعت فرمانش راتاکید می کند [5] اصحاب و یاران محمد ( ص ) که حافظان و نگهداران اسرار او هستند به خوبی می دانند [6] که من حتی یک لحظه به معارضه با [ احکام و دستورات ] خدا و پیامبر برنخاسته ام بلکه با در کف گذاشتن جان خود [7] در صحنه های نبردی که شجاعان قدمهایشان می لرزید و پشت کرده فرار می کردند با حضرتش مواسات کردم و این شجاعتی است که خداوند مرا به آن اکرام فرموده است .[8] رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در حالی که سرش برسینه ام قرار داشت قبض روح گردید [9] و جانش در دستم جریان پیدا کرد آنرا به چهره کشیدم . من متصدی غسل آن حضرت بودم [10] و فرشتگان مرا یاری می کردند [ گوئی ] در و دیوار خانه اش به ضجه در آمده بودند .[11] گروهی [ از فرشتگان ] به زمین می آمدند و گروهی به آسمان می رفتند گوش من از صدای آهسته آنان [12] که بر آن حضرت نماز می خواندند خالی نمی شد تا آنگاه که او را در ضریح خود بخاک سپردیم . [13] بنابراین چه کسی به آن حضرت به هنگام حیات و مرگ از من سزاوارتر است ؟ با بینش خویش بسوی جهاد سرعت کنید 000 [1] باید نیت شما در صحنه جهاد عملتان را تصدیق کند سوگند به آن کسی که جز او آفریدگار و معبودی نیست من در جاده حق قرار دارم [2] و آنها [ مخالفان ] در لغزش گاه باطل می گویم آن چه را که می شنوید و برای خود و شما از خداوند درخواست مغفرت و آمرزش می کنم

خطبه شماره 198

و من خطبه له علیه السلام [3] ینبه علی احاطه علم الله بالجزئیات ، ثم یحث علی التقوی ،و یبین فضل الاسلام و القرآن [4] یعلم عجیج الوحوش فی الفلوات ، و معاصی العباد فی الخلوات ، [5] والاختلاف النینان فی البحار الغامرات ، و تلاطم الماء بالریاح العاصفات [6] و اشهد ان محمدا نجیب الله ، و سفیر وحیه ، و رسول رحمته [7] الوصیه بالتقوی [8] اما بعد ، فانی اوصیکم بتقوی الله الذی ابتداء خلقکم ، و الیه یکون معادکم ، [9] و به نجاح طلبتکم ، و الیه منتهی رغبتکم ، و نحوه قصد سبیلکم [10] و الیه مرامی مفزعکم فان تقوی الله دواء داء قلوبکم ، [11] و بصر عمی افئدتکم ، و شفاء مرض اجسادکم ، و صلاح فساد صدورکم ، [12] وطهور دنس انفسکم ، و جلاء عشا بصارکم ، [1] و امن فزع جاشکم ، و ضیاء سواد ظلمتکم فاجعلوا طاعه الله شعارا دون دثارکم ، [2] و دخیلا دون شعارکم ، و لطیفا بین اضلاعکم ، [3] و امیرا فوق امورکم ، و منهلا لحین ورودکم ، [4] و شفیعا لدرک طلبتکم ، و جنه لیوم فزعکم ، و مصابیح لبطون قبورکم ، [5] و سکنا لطول وحشتکم ، و نفسا لکرب مواطنکم [6] فان طاعه الله حرز من متالف مکتنفه ، و مخاوف متوقعه ، واوار نیران موقده [7] فمن اخذ بالتقوی عزبت عنه الشدائد بعد دنوها ، [8] واحلولت له الامور بعد مرارتها ، وانفرجت عنه الامواج بعد تراکمها ، [9] و اسهلت له الصعاب بعد انصابها و هطلت علیه الکرامه بعد قحوطها ، [10] و تحدبت علیه الرحمه بعد نفورها ، و تفجرت علیه النعم بعد نضوبها ، [11] و وبلت علیه البرکه بعد ارذاذها [12] فاتقواالله الذی نفعکم بموعظه ، و وعظکم برسالته ، وامتن علیکم بنعمته [13] فعبدوا انفسکم لعبادته ، واخرجوا الیه من حق طاعته [14] فضل الاسلام [15] ثم ان هذا الاسلام دین الله الذی اصطفاه لنفسه ، واصطنعه علی عینه ، [16] و اصفاه خیره خلقه ، و اقام دعائمه علی محبته اذل الادیان بعزته [1] و وضع الملل برفعه ، و اهان اعداءه بکرامته ، و خذل محادیه بنصره ، [2] و هدم ارکان الضلاله برکنه و سقی من عطش من حیاضه ، [3] و اتاق الحیاض بمواتحه ثم جعله لا انفصام لعروته ، [4] و لا فک لحلقته ، و لا انهدام لاساسه ، و لا زوال لدعائمه ، [5] و لا انقلاع لشجرته ، و لا انقطاع لمدته ، و لا عفاء لشرائعه ، [6] و لا جذ لفروعه ، و لا ضنک لطرقه ، و لا وعوثه لسهولته ، [7] و لا سواد لوضحه ، و لا عوج لانتصابه ، و لا عصل فی عوده ، [8] و لا وعث لفجه ، و لا انطفاء لمصابیحه ، و لا مراره لحلاوته [9] فهو دعائم اساخ فی الحق اسناخها ، [10] و ثبت لها آساسها ، و ینابیع غزرت عیونها و مصابیح شبت نیرانها ، [11] و منار اقتدی بها سفارها ، و اعلام قصد بها فجاجها ، [12] و مناهل روی بها ورادها جعل الله فیه منتهی رضوانه ، و ذروه دعائمه ، و سنام طاعته ، [13] فهو عند الله وثیق الارکان ، رفیع البنیان ، منیر البرهان ، مضی ء النیران ، عزیز السلطان ، مشرف المنار معوذ المثار [14] فشرفوه واتبعوه ، و ادوا الیه حقه ، وضعوه مواضعه [15] الرسول الاعظم [16] ثم ان الله سبحانه بعث محمدا صلی الله علیه و آله بالحق [1] حین دنا من الدنیا الانقطاع ، و اقبل من الاخره الاطلاع ، [2] و اظلمت بهجتها بعد اشراق ، و قامت باهلها علی ساق ، و خشن منها مهاد ، [3] و ازف منها قیاد ، فی انقطاع من مدتها ، واقتراب من اشراطها ، [4] و تصرم من اهلها ، وانفصام من حلقتها ، [5] وانتشار من سببها ، وعفاء من اعلامها ، و تکشف من عوراتها ، و قصر من طولها [6] جعله الله بلاغا لرسالته ، و کرامه لامته ، و ربیعا لاهل زمانه ، [7] و رفعه لاعوانه ، و شرفا لانصاره [8] القرآن الکریم [9] ثم انزل علیه الکتاب نورا لا تطفا مصابیحه ، و سراجا لا یخبو توقده ، [10] و بحرا لا یدرک قعره ، و منهاجا لا یضل نهجه ،[11] و شعاعا لا یظلم ضوؤه ، و فرقانا لا یخمد برهانه ، [12] و تبیانا لا تهدم ارکانه ، و شفاء لا تخشی اسقامه ، وعزا لا تهزم انصاره ، [13] و حقا لا تخذل اعوانه فهو معدن الایمان و بحبوحته ، [14] و ینابیع العلم و بحوره ، و ریاض العدل و غدرانه ، و اثافی الاسلام و بنیانه ، [15] و اودیه الحق و غیطانه و بحر لا ینزفه المستنزفون ، [16] و عیون لا ینضبها الماتحون ، و مناهل لا یغیضها الواردون ، [1] و منازل لا یضل نهجها المسافرون ، و اعلام لا یعمی عنها السائرون ، [2] و آکام لا یجوز عنها القاصدون [3] جعله الله ریا لعطش العلماء ، و ربیعا لقلوب الفقهاء ، و محاج لطرق الصلحاء ، [4] و دواء لیس بعده داء ، و نورا لیس معه ظلمه ، [5] و حبلا وثیقا عروته ، و معقلا منیعا ذروته ، و عزا لمن تولاه ، و سلما لمن دخله ، [6] و هدی لمن ائتم به و عذرا لمن انتحله ، و برهانا لمن تکلم به ، [7] و شاهدا لمن خاصم به ، و فلجا لمن حاج به ، [8] و حاملا لمن حمله ، و مطیه لمن اعمله ، و آیه لمن توسم ، و جنه لمن استلام ، [9] و علما لمن وعی ، و حدیثا لمن روی ، و حکما لمن قضی

ترجمه

[3] از خطبه های امام ( ع ) که در مورد احاطه علم خداوند به تمام جزئیات و تشویق به تقوا و برتری اسلام و قرآن ایراد فرموده است . [4] [ خداوند ] از صدای نعره حیوانات وحشی در کوهها و بیابانها گناه و معصیت بندگان در خلوت گاهها [5] آمد و شد و حرکات ماهیان در اقیانوس های ژرف و تلاطم امواج آب در اثر وزش تندبادها [ از همه اینها ] آگاه است .[6] و گواهی می دهم که محمد ( ص ) برگزیده خدا سفیر وحی و رسول رحمت او است [7] توصیه به پرهیزکاری [8] اما بعد من شما را به ترس از خدائی توصیه می کنم که آفرینشتان را آغاز کرده و به سوی او بازگشت می کنید . [9] خدائی که خواسته های شما را برمی آورد،آخرین نقطه امید و میل شما اوست ،راه راست و معتدل شما به او ختم می شود [10] و به هنگام ترس و فزع تنها پناهگاهتان او می باشد . تقوا و ترس از خدا،داروی بیماریهای قلوب ، [11] بینائی دلها، شفای آلام جسمانی ،صلاح و مرهم زخمهای جانها،[12] پاکیزه کننده آلودگی ارواح ، جلای نابینائی چشمها،000 [1] امنیت در برابر ناآرامیها و اضطراب ها و روشنائی تیرگیهای شما است . بنابراین اطاعت خداوند را جامه زیرین قرار دهید نه روئین [2] بلکه آن را داخل بدن و زیر پوست نه جامه زیرین بلکه بالاتر از آن ، آن را با اعضاء و جوارح و قلب خویش بیامیزید . [3] اطاعت او را امیر و فرمانده امور خود راه ورود به آب گاه [ زندگی ] [4] شفیع برای رسیدن به خواسته ها سپر برای روز اضطراب چراغ قبرها [5] آرامش برای وحشت های طولانی و راه گشایش برای لحظات سخت و مشکل زندگی خود قرار دهید [6] زیرا اطاعت خداوند وسیله نگهدارنده ای است از حوادث هلاک کننده و از وحشتگاههائی که انتظار آنرا دارید و از حرارت آتشهای برافروخته شده . [7] آنکس که دست به دامن تقوا زند شدائد و سختی ها از وی دور گردند [8] تلخیها شیرین امواج ناراحتیهای متراکم از هم گشوده [9] مشکلات پی در پی و خسته کننده آسان مجد و عظمت و بزرگواریهای از دست رفته همچون باران دانه درشت بر او فروبارند [10] رحمت قطع شده خداوند به او عطف توجه کند نعمتها پس از فرونشستن به جوشش آیند [11] و برکات کم شده ، به فراوانی بر او ببارند. [12] بنابراین از خداوندی بترسید که با پند و اندرزش به شما سود بخشیده به وسیله رسالتش شما را اندرز داده و با نعمتش بر شما منت گذارده [13] خویشتن را برای پرستش او خاضع سازید و با انجام وظائف حق اطاعتش را به جا آورید .[14] فضیلت اسلام [15] سپس [آگاه باشید] اسلام آئینی است که خداوند برای خویشتن انتخاب فرموده و آن را با دید علم خویش آماده ساخته [ و سخت به آن اهتمام ورزیده است ] [16] و بهترین مخلوقش را [ یعنی محمد ص ] برای تبلیغ آن برگزیده است پایه های آنرا بر محبت خویش قرار داده و ادیان و مذاهب 000 را با عزت و قدرت اسلام ضعیف نمود [1] مذاهب دیگر را با اعتلای آن پائین قرار داد و با احترام و نفوذ آن دشمنانش را خوار گردانید و با نصرت و یاری آن مخالفان سرسختش را مخذول کرد [2] و با نیرومندساختنش ارکان ضلالت را در هم کوبید و تشنگان را از چشمه زلال آن سیراب ساخت [3] و آبگاهش را پر آب کرد . [ خداوند ] اسلام را طوری قرار داده که هرگز پیوندهایش شکسته نشود [4] حلقه هایش گسسته نگردد اساس و ریشه اش ویرانی نپذیرد در پایه هایش زوال راه نیابد [5] درخت وجودش برکنده نشود مدتش پایان نگیرد قوانینش غبار کهنگی به خود راه ندهد [6] شاخه هایش قطع نگردد ضیق و تنگی در راههایش یافت نشود سهولت آن موجب دشواری نگردد [7] تیرگی در روشنائیش به چشم نخورد و در طریق مستقیمش کژی راه نیابد ستونش پیچیدگی نبیند [8] و در جاده های وسیع آن لغزندگی نباشد در چراغش خاموشی و در شیرینیش تلخی پیدا نشود . [9] بنابراین آئین اسلام ستونی است که خداوند آن را در اعماق حق استوار ساخته [10] اساس و پی آن را ثابت قرار داده و چشمه ای است که آب آن فوران می کند چراغی است که شعله های آن برافروخته شده [11] منار هدایتی است که مسافران راه حق با آن رهبری می شوند پرچمی است که برای راهنمائی پویندگان [ راه خدا ] نصب گردیده [12] و آبگاهی است که واردان آن سیراب می شوند . خداوند منتهای خشنودی خود بزرگترین ستونهایش [ یعنی عبادات ] و قله بلند اطاعتش [ یعنی جهاد] را در آن قرار داده است . [13] اسلام در پیشگاه خداوند دارای ارکانی مطمئن بنائی بلند دلیلی درخشنده شعله ای روشنی بخش برهانی نیرومند و مناره ای بلندپایه است که ستیز و معارضه با آن امکان پذیر نیست [14] پس آن را گرامی دارید از آن تبعیت کنید حق آن را ادا نمائید و آن را در جایگاه مناسب و شایسته خود قرار دهید و آن چنانکه هست آنرا بپذیرید [15] پیامبر اعظم ( ص ) [16] خداوند محمد صلی الله علیه و آله و سلم را هنگامی به حق مبعوث ساخت که 000 [1] دنیا به پایان یافتن نزدیک شده نشانه های آخرت روی آورگردیده [2] رونق آن پس از روشنائی به ظلمت گرائیده و اهل خویش را از ناراحتی سر پا نگهداشته بود بسترش ناهموار [3] و آماده زوال و نابودی بود مدتش پایان می گرفت و علامتهای زوالش نزدیک می شد [4] اهلش در حال نابودی حلقه زندگی در آن شکسته [5] اسبابش از هم گسیخته پرچم هایش کهنه و پوسیده پرده هایش دریده و عمر طولانی آن به کوتاهی گرائیده بود . [6] [ در این هنگام ] خداوند وی را ابلاغ کننده رسالتش افتخارآفرین برای امتش باران بهاری برای تشنگان اهل زمانش [7] سربلندی برای پیروانش و مایه شرف برای یاران و انصارش قرار داد .[8] قرآن کریم [9] سپس کتاب آسمانی یعنی قرآن را بر او نازل فرمود: نوری که خاموشی ندارد، چراغی که افروختگی آن زوال نپذیرد،[10] دریائی که اعماقش را درک نتوان نمود، راهی که گمراهی در آن وجود ندارد،[11] شعاعی که روشنی آن تیرگی نگیرد، فرقان و جداکننده حق از باطلی که درخشش دلیلش به خاموشی نگراید،[12] بنیانی که ارکان آن منهدم نگردد، بهبودی بخشی که با وجود آن ، بیماریها وحشت نیاورد، قدرتی که یاورانش شکست ندارند[13] و حقی که مددکارانش خذلان نبینند. قرآن معدن ایمان است و مرکز آن ،[14] چشمه های دانش است و دریاهای آن ، منابع عدالت است و غدیرهای آن ، پایه های اسلام است و بنیان آن ،[15] نهرهای زلال های حق است و سرزمینهای مطمئن آن ، دریائی ست که بهره گیران تشنه کام ، آبش را تمام نتواند کشید،[16] و چشمه هائی است که از آن کم نتوانند کرد، محل برداشت آبی است که هرچه از آن برگیرند کم نمی شود،[1] منازلی است که مسافران ، راه آن را گم نمی کنند نشانه هائی است که از چشم سیرکنندگان پنهان نمی ماند[2] و کوهساری است که [دیده رهگذران را به خود متوجه ساخته ] از آن نمی گذرند. [3] خداوند این قرآن را فرونشاننده عطش دانشمندان ، باران بهاری برای قلب درک کنندگان ، و جاده وسیع برای صالحان قرار داده است .[4] قرآن داروئی است که پس از آن بیماری باقی نمی ماند، نوری است که بعداز آن ظلمتی یافت نمی شود، [5] ریسمانی است که دستگیره آن مطمئن ، پناهگاهی است که قله بلند آن مانع دشمنان ، نیرو و قدرتی است برای کسی که به آن چنگ زند، محل امنی است برای هرکس که به آن وارد شود،[6] راهنمائی است برای آنکه به آن اقتدا کند، انجام وظیفه ای است برای آنکس که مذهب خویش گرداند، برهانی است برای کسی که به گفته هایش استدلال کند،[7] شاهد و گواهی است برای آنکه از آن سخن بگوید، پیروزی و غلبه است برای افرادی که با آن استدلال نمایند،[8] نجات دهنده ای است برای کسی که حامل آن باشد و به آن عمل کند، مرکب راهواری است برای کسی که آن را بکار گیرد، نشانه ای است برای کسی که با آن علامت گذاری کند، سپری است برای آنکس که لباس رزم بپوشد،[9] دانشی است برای کسی که حفظ کند، گفتار پرارزشی است برای آنکه روایت کند و حکم و فرمانی است برای کسی که قضاوت و به عهده گیرد