سفارش تبلیغ
صبا ویژن

**مهد علم ایران و ایرانی**

خطبه 199 تا 207

خطبه شماره 199

و من کلام له علیه السلام [10] کان یوصی به اصحابه [11] تعاهدوا امر الصلاه ، و حافظوا علیها ، واستکثروا منها ، و تقربوا بها [12] فانها [[ کانت علی المؤمنین کتابا موقوتا ] ] [13] الا تسمعون الی جواب اهل النار حین سئلوا : [[ ما سلککم فی سقر ? قالوا : [14] لم نک من المصلین ] ] و انها لتحت الذنوب حت الورق ، و تطلقها اطلاق الربق [15] و شبهها رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بالحمه [1] تکون علی باب الرجل ، فهو یغتسل منها فی الیوم واللیله خمس مرات ، [2] فما عسی ان یبقی علیه من الدرن ? [3] و قد عرف حقها رجال من المؤمنین الذین لا تشغلهم عنها زینه متاع ، و لا قره عین من ولد و لا مال [4] یقول الله سبحانه : [[ رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله واقام الصلاه وایتاء الزکاه ] ] . [5] و کان رسول الله [ص ] نصبا بالصلاه بعد التبشیر له بالجنه ، [6] لقول الله سبحانه : [[ و امر اهلک بالصلاه واصطبر علیها ] ] ، [7] فکان یامر بها اهله و یصبر علیها نفسه [8] الزکاه [9] ثم ان الزکاه جعلت مع الصلاه قربانا لاهل الاسلام ، فمن اعطاها طیب النفس بها ، [10] فانها تجعل له کفاره ، و من النارحجازا و وقایه [11] فلا یتبعنها احد نفسه ، و لا یکثرون علیها لهفه ، [12] فان من اعطاها غیر طیب النفس بها ، یرجو بها ما هو افضل منها ، فهو جاهل بالسنه ، [13] مغبون الاجر ، ضال العمل ، طویل الندم [14] الامانه [15] ثم اداء المانه ، فقد خاب من لیس من اهلها انها عرضت علی السماوات المبنیه ، [16] والارضین المدحوه ، والجبال ذات الطول المنصوبه [1] فلا اطول ولااعرض ، و لا اعلی و لا اعظم منها [2] و لو امتنع شی ء بطول او عرض او قوه او عز لامتنعن ، ولکن اشفقن من العقوبه ، [3] و عقلن ما جهل من هو اضعف منهن ، و هو الانسان ، [[ انه کان ظلوما جهولا ] ] [4] علم الله تعالی [5] ان الله سبحانه و تعالی لا یخفی علیه ما العباد مقترفون فی لیلهم و نهارهم [6] لطف به خبرا ، و احاط به علما [7] اعضاؤکم شهوده ، و جوارحکم جنوده ، و ضمائرکم عیونه ، و خلواتکم عیانه

ترجمه

[10] از سخنان امام ( ع ) که همواره یارانش را به آن توصیه می کرد[11] نماز را به پا دارید محافظت آن را بر عهده گیرید زیاد به آن توجه کنید و فراوان نماز بخوانید و به وسیله آن به خدا تقرب جوئید [12] زیرا نماز به عنوان فریضه واجب در اوقات مختلف شبانه روز بر مؤمنان مقرر شده است [13] مگر به پاسخ دوزخیان در برابر این پرسش که چه چیز شما را به دوزخ کشانیده است گوش فرانداده اید که می گویند [14] ما از نمازگزاران نبودیم 000 نماز گناهان را همچون برگهای پائیزی می ریزد و غل و زنجیرهای معاصی را از گردنها می گشاید . [15] پیامبر ( ص ) نماز را به چشمه آب گرمی که [1] بر درب خانه کسی باشد و شبانه روزی پنج بار خود را در آن شتشو دهد تشبیه کرده است [2] که بدون تردید چرک و آلودگی در بدن چنین کسی باقی نخواهد ماند [3] گروهی از مؤمنان که زینت و متاع این جهان و چشم روشنی آن یعنی فرزندان و اموال آنان را به خود مشغول نداشته حق نماز را خوب شناخته اند [4] خداوند سبحان می گوید : مردانی هستند که تجارت و داد و ستد آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و پرداخت زکات بازنمی دارد [5] رسول خدا ( ص ) بعد از بشارت به بهشت خویش را در مورد نماز به تعب و مشقت انداخته بود [6] زیرا خداوند به او فرموده بود : خانواده خویش را به نماز فرمان ده و در برابر آن شکیبا باش [7] لذا آن حضرت پی در پی اهل بیت خود را به نماز امر می کرد و خود نیز در انجام آن شکیبائی داشت . [8] زکات [9] [ و بدانید که ] زکات همراه نماز مایه تقرب مسلمانان به خداوند است بنابراین کسی که زکات را با طیب خاطر عطا کند [10] کفاره [ گناهان ] او محسوب می شود و مانع و حاجبی از آتش برای او خواهد بود [11] پس نباید کسی چشم به دنبال آنچه پرداخته بدوزد و در ادای آن برای خویش مشتقت ببیند یا بخاطر آن حسرت خورد [12] زیرا آن کس که بدون طیب نفس برای دریافت مزد بیشتری آن را بپردازد نسبت به سنت پیامبر ( ص ) جاهل است [13] و از اجر و ثواب مغبون و در عمل گمراه و بسیار پشیمان خواهد شد . [14] ادای امانت [15] سپس [وظیفه الهی هر کس ] اداء امانت است چه اینکه آن کس که اهل امانت نباشد هرگز به مقصد نمی رسد [ بدانید ] امانت بر آسمانهای بناشده [16] زمینهای گسترده کوههای مرتفع که : [1] از آنها طولانی تر عریضتر و بلندتر و عظیمتر پیدا نشود عرضه شد [ ولی آنها قدرت تحمل آن را نیافتند ] [2] و اگر قرار بود چیزی به واسطه طول ، عرض ، قوت و نیروئی که دارد از پذیرفتن امانت امتناع ورزد و تکبر به خرج دهد حتما [ آسمان زمین و کوهها ] بودند ولی اینها [ به خاطر غرور و قدرت خود امتناع نورزیدند بلکه ] از کیفر تحمل و عدم قدرت بر ادای آن وحشت داشتند [3] و آنچه را که موجود ناتوان تری یعنی انسان به آن جاهل بود درک کردند قرآن در این باره می فرماید : انسان ستمگر و نادان بود [4] علم خداوند [5] آنچه را که بندگان در شب و روز انجام می دهند بر خداوند متعال پوشیده نیست [6] به طور دقیق از اعمال آنها آگاه است و با علم بی پایانش به آنها احاطه دارد [7] اعضای شما گواه او و اندام شما سپاهیان او ضمیر و وجدانتان جاسوسان وی و خلوتهای شما در برابر او آشکار و عیان است

خطبه شماره 200

و من کلام له علیه السلام [8] فی معاویه [9] و الله ما معاویه بادهی منی ، ولکنه یغدر و یفجر و لولا کراهیه الغدر لکنت من ادهی الناس ، [10[ولکن کل غدره فجره ، و کل فجره کفره [11] [[ و لکل غادر لواء یعرف به یوم القیامه ] ] [12] والله ما استغفل بالمکیده ، و لا استغمز بالشدیده

ترجمه

[8] سخنی است که امام ( ع ) درباره معاویه ایراد فرموده [9] من از همه سیاستمدارترم سوگند بخدا معاویه از من سیاستمدارتر نیست اما او نیرنگ می زند و مرتکب انواع گناه می شود اگر نیرنگ ناپسند و ناشایسته نبود من سیاستمدارترین مردم بودم [10] ولی هر نیرنگی گناه است و هر گناهی یک نوع کفر است [11] در قیامت هر غدار و مکاری پرچم خاصی دارد که به آن وسیله شناخته می شود . [12] به خدا سوگند من با کید و مکر اغفال نمی شوم و در رویاروئی با شداید ناتوان نمی گردم

خطبه شماره 201

و من کلام له علیه السلام [1] یعظ بسلوک الطریق الواضح [2] ایها الناس لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقله اهله ، [3] فان الناس قد اجتمعوا علی مائده شبعها قصیر ، وجوعها طویل [4] ایها الناس ، انما یجمع الناس الرضی و السخط [5] و انما عقر ناقه ثمود رجل واحد فعمهم الله بالعذاب لما عموه بالرضی ، [6] فقال سبحانه : [[ فعقروها فاصبحوا نادمین ] ] ، [7] فما کان الا ان خارت ارضهم بالخسفه خوار السکه المحماه فی الارض الخواره [8] ایها الناس ، من سلک الطریق الواضح ورد الماء ، و من خالف وقع فی التیه

ترجمه

[1] از سخنان امام ( ع ) که در آن توصیه فرموده راه روشن را انتخاب کنند[2] ای مردم در طریق هدایت از کمی نفرات وحشت نکنید [3] زیرا مردم در اطراف سفره ای اجتماع کرده اند که مدت سیری آن کوتاه و گرسنگی آن طولانی است . [4] ای مردم رضایت و نارضائی [ بر عملی ] موجب وحدت پاداش و کیفر مردم می گردد [ یعنی عاملان و کسانی که راضی به آن عملند در کیفر یا پاداش شریکند ] [5] ناقه ثمود را یک نفر بیشتر پی نکرد اما عذاب و کیفر آن همه قوم ثمود را فراگرفت زیرا همه به عمل او راضی بودند [6] خداوند سبحان می فرماید : فعقروها فاصبحوا نادمین : آن را پی کردند ولی [ سرانجام پس از نزول بلا ] پشیمان شدند [7] سرزمین آنان همچون آهن گداخته ای که در زمین نرم فرورود یکباره فریادی برآورد و فروکش کرد [ و به این طریق کیفر اعمال خلاف خود را دیدند ] [8] ای مردم آن کس که از راه آشکار و جاده واضح برود به آب می رسد اما آن کس که مخالفت کند و از این طریق منحرف گردد در حیرت و سرگردانی قرار خواهد گرفت [ و تشنه کام جان می دهد ]

خطبه شماره 202

و من کلام له علیه السلام [9] روی عنه انه قاله عند دفن سیده النساء فاطمه علیها السلام ، کالمناجی به رسول الله صلی الله علیه و سلم عند قبره [10] السلام علیک یا رسول الله عنی ، و عن ابنتک النازله فی جوارک ، [11] والسریعه اللحاق بک قل ، یا رسول الله ، عن صفیتک صبری ، و رق عنها تجلدی ، [1] الا ان فی التاسی لی بعظیم فرقتک ، و فادح مصیبتک ، موضع تعز ، [2] فلقد وسدتک فی ملحوده قبرک ، [3] وفاضت بین نحری و صدری نفسک [[فانا لله و انا الیه راجعون ] ] [4] فلقد استرجعت الودیعه ، و اخذت الرهینه اما حزنی فسرمد ، و اما لیلی فمسهد ، [5] الی ان یختار الله لی دارک التی انت بها مقیم [6] و ستنبئک ابنتک بتضافر امتک علی هضمها فاحفها السؤال ، [7] واستخبرها الحال ، هذا و لم یطل العهد ، و لم یخل منک الذکر ، [8] و السلام علیکما سلام مودع ، لا قال و لا سئم ، فان انصرف فلا عن ملاله ، [9] و ان اقم فلا عن سوء ظن بما وعد الله الصابرین

ترجمه

[9] از سخنان امام علیه السلام است روایت شده که : این سخن را امام ( ع ) در کنار قبر فاطمه علیهاالسلام سیده زنان جهان به هنگام دفن او فرموده و گویا با پیامبر ( ص ) سخن می گوید [10] ای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از جانب من و دخترت که هم اکنون در جوارت فرودآمده [11] و به سرعت به تو ملحق شده است سلام ای پیامبر از فراق دختر برگزیده و پاکت پیمانه صبرم لبریز شده و طاقتم از دست رفته 000 [1] اما پس از روبروشدن با مرگ و رحلت تو هر مصیبتی به من برسد کوچک است [2] [ فراموش نمی کنم ] با دست خود تو را در میان قبر قرار دادم [3] و هنگام رحلتت سرت برسینه ام بود که قبض روح شدی فانا لله و انا الیه راجعون : ما از آن خدائیم و به سوی او بازمی گردیم . [4] [ ای پیامبر ] امانتی که به من سپرده بودی هم اکنون بازداده شده و گروگان را بازپس دادم اما اندوهم همیشگی است و شبهایم همراه بیداری [5] تا آندم که خداوند سرمنزل تو را که در آن اقامت گزیده ای برایم انتخاب کند [6] به زودی دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امتت در ستم کردن به وی اجتماع کرده بودند سرگذشت وی را از او بی پرده بپرس [7] و چگونگی را از وی خبر گیر وضع این چنین است در حالیکه هنوز فاصله ای با زمان حیات تو نیفتاده و یادت فراموش نگردیده [8] سلام من به هر دوی شما باد سلام وداع کننده نه سلام کسی که یا خشنود یا خسته دل باشد اگر از خدمت تو بازمی گردم از روی ملالت نیست [9] و اگر در کنار قبرت اقامت گزینم نه به خاطر سوءظنی است که به وعده نیک خدا در مورد صابران دارم

خطبه شماره 203

و من کلام له علیه السلام [10] فی التزهید من الدنیا و الترغیب فی الاخره [11] ایها الناس ، انما الدنیادار مجاز ، والاخره دار قرار ، فخذوا من ممرکم لمقرکم ، [12] و لا تهتکوا استارکم عند من یعلم اسرارکم ، [13] و اخرجوا من الدنیا قلوبکم من قبل ان تخرج منها ابدانکم ، ففیها اختبرتم ، و لغیرها خلقتم [14] ان المرء اذا هلک قال الناس : ما ترک ? [1] و قالت الملائکه : ما قدم ? لله آباؤکم فقدموا بعضا یکن لکم قرضا ، [2] ولا تخلفوا کلا فیکون فرضا علیکم

ترجمه

[10] از سخنان امام ( ع ) که درباره زهد در دنیا و تشویق به آخرت فرموده است [11] ای مردم دنیا سرای گذر است و آخرت خانه قرار و همیشگی پس از گذرگاه خویش برای سرمنزل قرار خود توشه تهیه کنید [12] و پرده خویش را در پیش کسی که از اسرارتان آگاه است ندرید . [13] پیش از اینکه بدنتان از جهان خارج گردد قلبتان را از آن خارج سازید در دنیا آزمایش می شوید و برای غیر از آن آفریده شده اید . [14] آن دم که کسی بمیرد مردم می گویند : چه باقی گذاشت ؟ 000 [1] ولی فرشتگان می گویند چه چیز پیش فرستاده ؟ خدا پدرتان را رحمت کند مقداری از ثروت خویش را از پیش بفرستید تا به عنوان قرض [ در پیشگاه خدا ] برایتان باقی بماند [2] و همه را مگذارید که فریضه سنگینی برایتان خواهد داشت [ و آن پاسخگوئی روز قیامت است ]

خطبه شماره 204

و من کلام له علیه السلام [3] کان کثیرا ما ینادی به اصحابه [4] تجهزوا رحمکم الله فقد نودی فیکم بالرحیل ، و اقلوا العرجه علی الدنیا ، [5] وانقلبوا بصالح ما بحضرتکم من الزاد ، فان امامکم عقبه کوؤدا [6] و منازل مخوفه مهوله ، لابد من الورود علیها ، والوقوف عندها [7] واعلموا ان ملاحظ المنیه نحوکم دانیه ،[8] و کانکم بمخالبها و قد نشبت فیکم ،و قد دهمتکم فیها مفظعات الامور ، و معضلات المحذور [9] فقطعوا علائق الدنیا واستظهروا بزاد التقوی [10] و قد مضی شی ء من هذا الکلام فیما تقدم ، بخلاف هذه الروایه

ترجمه

[3] از سخنان امام علیه السلام که همواره اصحاب خویش را با آن مخاطب می ساخته است . [4] خدای شما را رحمت کند آماده حرکت شوید که ندای رحیل و کوچ در میان شما بلند شده است . علاقه به اقامت در دنیا را کم کنید [5] و با تهیه زاد و توشه اعمال نیک به سوی آخرت بازگردید که گردنه های سخت و دشوار [6] و سرمنزلهای خوفناک در پیش دارید و باید در آنها فرودآئید و در آنجا توقف کنید [7] آگاه باشید که فاصله نگاههای مرگ به شما کوتاه و نزدیک است [8] و گویا مرگ چنگالهایش را در جان شما فروبرده کردارهای بد مشکلات زندگی و کژیها و ناروائیها مرگ را از شما پنهان داشته اند [9] بنابر این علائق و وابستگیهای دنیا را از خویش کم کنید و کمر خویش را با توشه تقوا محکم ببندید [10] قسمتی از این سخن قبلا گذشت ولی با این روایت تفاوت داشت

خطبه شماره 205

و من کلام له علیه السلام [11] کلم به طلحه و الزبیر بعد بیعته بالخلافه و قد عتبا علیه من ترک مشورتهما ، و الاستعانه فی الامور بهما [12] لقد نقمتما یسیرا ، و ارجاتما کثیرا الا تخبرانی ، [13] ای شی ء کان لکما فیه حق دفعتکما عنه ? [1] ام ای قسم استاثرت [ نهج البلاغه م 21 ] علیکما به ? ام ای حق رفعه الی احد من المسلمین ضعفت عنه ، ام جهلته ام اخطات ، بابه [2] والله ما کانت لی فی الخلاقه رغبه ، و لا فی الولایه اربه ، [3] ولکنکم دعوتمونی الیها ، وحملتمونی علیها ، فلما افضت الی نظرت الی کتاب الله و ما وضع لنا ، [4] و امرنا بالحکم به فاتبعته ، و ما استن النبی ، صلی الله علیه و آله و سلم ، فاقتدیته ، [5] فلم احتج فی ذلک الی رایکما ، [6] ولا رای غیرکما ، و لا وقع حکم جهلته ، فاستشیر کما و اخوانی من المسلمین ، [7] و لو کان ذلک لم ارغب عنکما ، و لا عن غیرکما [8] و اما ما ذکرتما من امر الاسوه ، فان ذلکم امر لم احکم انا فیه برایی ، [9] و لا ولیته هوی منی ،بل وجدت انا و انتما ما جاء به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قد فرغ منه ، [10] فلم احتج الیکما فیما قد فرغ الله من قسمه ، و امضی فیه حکمه ، فلیس لکما ، [11] والله ، عندی و لا لغیر کما فی هذا عتبی [12] اخذ الله بقلوبنا و قلوبکم الی الحق ، و الهمنا و ایاکم الصبر [13] ثم قال علیه السلام : رحم الله رجلا رای حقا فاعان علیه ، [14] او رای جورا فرده و کان عونا بالحق علی صاحبه

ترجمه

[11] یکی از سخنان امام ( ع ) هنگامیکه طلحه و زبیر پس از بیعت به امام ( ع ) اعتراض کردند که چرا در امور با آنان مشورت نکرده و از آنها کمک نگرفته است امام ( ع ) این سخن را در پاسخ آنها فرمود . [12] برای امور ناچیزی خشم گرفتید و خوبیهای فراوان را نادیده انگاشتید آیا ممکن است مرا آگاه سازید [13] که شما چه حقی داشته اید که آن را از شما بازداشته ام ؟ یا کدام سهم بوده که من متصرف شده 000 و بر شما ستم روا داشته ام ؟ [1] و یا کدام شکایت و حقی بوده که یکی از مسلمانان پیش من آورده و من در برابر [ گرفتن و رسیدگی به آن ] ضعف نشان داده ام ؟ و یا کدام [ حق و یا فرمان الهی بوده ] که به آن جاهل و یا راه آن را اشتباه پیموده ام ؟ [2] به خدا سوگند من به خلافت رغبتی نداشتم و به ولایت و زمامداری شما علاقه ای نشان نمی دادم . [3] و این شما بودید که مرا به آن دعوت کردید و آنرا به من تحمیل نمودید . و آنگاه که حکومت و زمامداری به من رسید من در کتاب خدا نظر انداختم [4] هر دستوری که داده و هر امری که فرموده بود متابعت کردم . به سنت و روش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم توجه نموده به آن اقتدا نمودم [5] لذا هیچ نیازی به حکم و رای شما و دیگران پیدا نکردم . [6] هنوز حکمی پیش نیامده که آن را ندانم و نیاز به مشورت شما و برادران مسلمان خود پیدا کنم . [7] اگر چنین پیشامدی می شد از شما و دیگران روی گردان نبودم . [8] و اما [ اعتراض ] شما در مورد اینکه [ چرا بین شما و سائر مسلمانان ] به تساوی رفتار کرده ام این حکمی نبوده که من به رای خود صادر کرده [9] و بر طبق خواسته دلم انجام داده باشم بلکه من و شما می دانیم که این همان دستورالعملی است که پیامبر ( ص ) آورده و انجام داده است . [10] و در آنچه خداوند سهم بندی آن را مشخص نموده و فرمان آن را صادر کرده به شما نیازی نداشتم . [11] به خدا سوگند نه شما و نه دیگری نمی تواند به من اعتراضی داشته باشد . [12] خداوند قلبهای ما و شما را به سوی حق متوجه سازد و شکیبائی و استقامت [ تحمل حق ] را به ما الهام نماید [13] سپس امام ( ع ) فرمود : خدای رحمت کند آن کس که هرگاه حقی را ببیند اعانت کند [14] و یا اگر ستمی را مشاهده نماید آن را از بین ببرد به یاری صاحب حق برخیزد و بر ضد ستمگر قیام نماید

خطبه شماره 206

و من کلام له علیه السلام [1] و قد سمع قوما من اصحابه یسبون اهل الشام ایام حربهم بصفین [2] انی اکره لکم ان تکونوا سبابین ، ولکنکم لو وصفتم اعمالهم ، [3] و ذکرتم حالهم ، کان اصوب فی القول ، و ابلغ فی العذر ، و قلتم مکان سبکم ایاهم : [4] اللهم احقن دماءنا و دماءهم ، و اصلح ذات بیننا و بینهم ،[5] واهدهم من ضلالتهم ، حتی یعرف الحق من جهله ، [6] و یرعوی عن الغی و العدوان من لهج به

ترجمه

[1] از سخنان امام ( ع ) این سخن را هنگامی فرمود که شنید عده ای ازاصحابش شامیان را در صفین دشنام می دادند . [2] من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید اما اگر کردارشان را یادآور می شدید [3] و گمراهیها و کارهای ناشایسته آنان را برمی شمردید به راست نزدیکتر و معذورتر بود شما باید به جای دشنام به آنها می گفتید : بار پروردگارا خون ما و آنها را حفظ کن بین ما و آنها را اصلاح نما [5] و آنان را از گمراهی به راه راست هدایت فرما تا آنان که جاهلند حق را بشناسند [6] و کسانی که ستیزگی و دشمنی با حق می کنند دست بردارند و بازگردند

خطبه شماره 207

و من کلام له علیه السلام [7] فی بعض ایام صفین و قد رای الحسن ابنه علیه السلام یتسرع الی الحرب [8] املکوا عنی هذا الغلام لا یهدنی ، [9] فاننی انفس بهذین یعنی الحسن والحسین علیهما السلام علی الموت [10] لئلا ینقطع بهما نسل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم [11] قال السید الشریف : و قوله علیه السلام [[املکوا عنی هذا الغلام ] ] من اعلی الکلام وافصحه

ترجمه

[7] از سخنان امام ( ع ) این سخن را امام ( ع ) هنگامی فرمود که در بعضی از روزهای جنگ صفین مشاهده کرد فرزندش امام حسن ( ع ) به سوی نبرد به سرعت در حرکت است . [8] این جوان را به شدت بگیرید و نگاهش دارید تا [ مرگ او ] مرا در هم نکوبد . [9] من در مرگ این دو حسن و حسین ( ع ) بخل می ورزم [10] نکند با مرگ آنها نسل رسولخدا ( ص ) قطع گردد [11] سیدرضی می فرماید : جمله :املکوا عنی هذا الغلام : در مرحله اعلای سخن و از فضیحترین جمله هاست